انتشار بررسی تحلیلی بحران سوریه: زمینه ها، بازیگران و چشم انداز
كادو دونی: كتاب بررسی تحلیلی بحران سوریه: زمینه ها، بازیگران و چشم اندازها به نگارش احمد سلطانی نژاد، مصطفی نجفی و زینب زبیدی توسط انتشارات دانش نگار منتشر گردید.
به گزارش كادو دونی به نقل از مهر كتاب «بررسی تحلیلی بحران سوریه: زمینه ها، بازیگران و چشم اندازها» به نگارش احمد سلطانی نژاد، مصطفی نجفی و زینب زبیدی توسط انتشارات دانش نگار وابسته به انجمن ایرانی مطالعات جهان دانشگاه تهران به بازار نشر عرضه شد. این كتاب را می توان اولین كتاب انتشار یافته با موضع بحران سوریه دانست كه با یك رویكرد تحلیلی به تمامی زوایای داخلی، منطقه ای و بین المللی این بحران پرداخته است. به گزارش تابناك، با عنایت به طولانی شدن بحران سوریه كه از سال 2011 آغاز و تا كنون ادامه دارد و تاثیر آن در سراسر منطقه همچون بر جمهوری اسلامی و محور مقاومت، كتاب حاضر درصدد مطالعه این بحران برآمد. همچنان كه پیش از این بیان شد، بحران سوریه از همان ابتدا به علت پیچیدگی كه داشت به عرصه و میدان بازیگری قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای تبدیل شد تا هر كدام، روند تحولات را به سمت دلخواه خود پیش ببرند. با عنایت به میزان ابزارهایی كه در دست داشتند، برخی نقشی حداكثری و برخی نقشی حداقلی داشتند. در این راستا، شاهد ائتلاف و همكاریهایی هم بودهایم. جمهوری اسلامی ایران، پادشاهی عربستان سعودی، تركیه و همچنین اسرائیل مهمترین بازیگران منطقهای و ایالات متحده و ائتلاف دولتهای غربی از یكسو و روسیه و چین بازیگران برجسته فرامنطقهای اثرگذار بر روند بحران سوریه را تشكیل میدهند. با عنایت به اختلاف منافع و اهداف هر یك در سوریه، شاهد عرضه الگوها و نظم هایی از جانب آنها بودیم. برای نمونه ایران الگوی نظم شیعی، عربستان الگوی نظم وهابی و تركیه الگوی نظم اخوانی را عرضه دادند و از جانب دیگر با عنایت به اشتراك منافع و نحوه تعیین دوست و دشمن، ائتلاف غرب به همراه عربستان سعودی و تركیه كه خواستار كنار رفتن اسد از قدرت بودند، یك الگوی امنیتی را تشكیل دادهاند كه اسرائیل هم در این مجموعه قرار دارد؛ و روسیه و چین به همراه ایران و حزبالله در پشتیبانی از اسد الگوی امنیتی دیگر را شكل دادهاند. در تبیین این امر، كتاب حاضر در شش فصل تدوین شد. فصل اول با عنوان «الگوهای نظم امنیتی منطقهای» در حقیقت چارچوب مفهومی كتاب را شامل میشد. در این فصل سه الگوی موازنه قوا، كنسرت قدرتهای بزرگ و امنیت دسته جمعی چندجانبه بعنوان الگوهای غالب مدیریت امنیتی در درون مجموعههای امنیتی منطقهای تبیین شد؛ در این راستا شاهد اتخاذ الگوی موازنه قوا میان بازیگران درگیر در بحران سوریه بودهایم. كه ایران و حزبالله و روسیه به پشتیبانی از دولت سوریه و عربستان، تركیه، اسرائیل و غرب به پشتیبانی از معارضان پرداختند. در فصل دوم به بررسی ریشه های داخلی بحران سوریه پرداخته شد. از مهمترین عوامل داخلی شگلگیری خیزش و تحولات سوریه، شكافهای مذهبی، مشكلات اقتصادی و اوضاع نامناسب سیاسی- اجتماعی بود كه مردم را وادار به واكنش در برابر دولت كرد. تعارضات و اختلافات قومی و مذهبی مانند شكاف میان اقلیت علوی حاكم در برابر سنی مذهبان اخوان المسلمین و یا حكومت علوی در برابر كردهای سنی. در بعد اقتصادی هم دولت سیاست اقتصاد باز را در پیش گرفت و این به فقیر شدن مردم و تجمع دارایی ها نزد طبقه خاصی منجر و درنتیجه نوعی فاصله طبقاتی بوجود آمد كه این یكی از عوامل مهم نارضایتی مردم سوریه بوده است. عامل داخلی دیگر هم بحث اصلاحات سیاسی در سوریه و شكست این اصلاحات بوده است. اصلاحات سیاسی هرچند در سال های گذشته و پس از روی كار آمدن بشار اسد در سال ۲۰۰۰ بهبود تدریجی یافته بود اما روندی كند داشت و به علت مخالفت های حزب بعث با این اصلاحات و امنیتی دیدن آن شكست خورد و به نتیجه ای نرسید. فصل سوم گروههای سیاسی- نظامی درگیر در بحران سوریه در دو بخش مخالفان و موافقان نظام بشار اسد مورد واكاوی قرار گرفتند. در طول شش سال قبل بحران سوریه صحنه تقابل گروه های مخالف و موافق نظام سیاسی سوریه شده است. مخالفان سوریه اصطلاحی جمعی است برای گروه ها و افراد خواهان تغییر رژیم در سوریه كه با دولت بعثی-علوی حاكم بر سوریه به مخالفت برخاسته اند. معارضین در سوریه مختلف و متفاوت اند و در اتخاذ خط مشی مبارزه و استراتژی های عملیاتی، با یكدیگر اختلافنظر اساسی دارند. مهمترین گروههای مخالف دولت عبارتند از: شورای ملی سوریه؛ ائتلاف ملی سوریه؛ گروههای مسلح مانند ارتش آزاد سوریه؛ جبهه اسلامی سوریه؛ جبهه النصره؛ وگروه دولت اسلامی عراق و شام (داعش) كه حدودا همه به شدت مضمحل و تكه تكه هستند. موافقان هم طیف متنوعی هستند كه بر خلاف معارضان در دفاع از نظام سیاسی سوریه متحد است. در فصل چهارم به نقش بازیگران عمده منطقه همچون ایران، عربستان، تركیه و اسرائیل در تطویل و تداوم بحران سوریه پرداخته شد. هركدام از این بازیگران با عنایت به منافع، ملاحظات، اهداف و هویت هایی كه دارند، نقش خویش را در این بحران تعریف كرده اند و در دو صف بندی جداگانه به دو جبهه مخالف و موافق دولت سوریه تقسیم شدند و زمینه های پیچیده شدن، چندبعدی شدن و تطویل بحران سوریه را فراهم نموده اند. در یك سوی این بحران، عربستان سعودی، قطر، تركیه بعنوان حامیان منطقه ای اپوزیسیون سوری و به صورت مشخص جبهه موسوم به ارتش آزاد سوریه كه اصلی ترین و شناخته شده ترین تشكل مورد حمایت بین المللی مخالف بشار اسد است، تلاش در تشدید بحران و فشار بر اسد با هدف كناره گیری یا سرنگونی وی داشتند. و شاهد عرضه الگوی سلفی- وهابی به رهبری عربستان سعودی و الگوی اخوانی به رهبری تركیه و قطر بودیم. و در سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران بعنوان پیش قراول نظم شیعی، تلاش می كند تا با پشتیبانی از نظام حاكم بر سوریه و جلوگیری از سقوط بشار اسد و جهت دادن به تحولات سوریه در چارچوب محور مقاومت، نظم منطقه ای موردنظر خویش را بر منطقه تحمیل كند. اسرائیل هم خواستار شكست محور مقاومت و هلال شیعی است و ازاین رو بهترین سناریو مطلوب خویش را سقوط دولت بشار میداند و در این راستا تلاش میكند.
فصل پنجم نقش بازیگران اصلی بینالمللی درگیر در بحران سوریه یعنی ایالات متحده و روسیه مورد مداقه قرار گرفت. روسیه برای تامین منافع خاورمیانهای خود، سوریه را متحد اساسی برای خود میبیند. چون كه حدودا اغلب دیگر كشورهای خاورمیانه تحت نفوذ غرب و ایالات متحده هستند. عربستان و حوزه كشورهای خلیج فارس، عراق كه تا مدتها عرصه بازیگری ایالات متحده بوده، افغانستان كه تحت اشغال ایالات متحده است؛ ازاین رو ایران و سوریه تنها گزینههای روسیه باقی خواهند ماند. اوضاع خاورمیانه برای روسیه هم به لحاظ تامین امنیت ملی و تحقق سیاست خارجی و هم به علت اهمیت توسعه همكاریهای اقتصادی با كشورهای خاورمیانه از نظر راهبردی مهم است. برخی قدرتهای متنفذ منطقهای و فرامنطقهای مایل به تضعیف اساسی جایگاه اقتصادی، سیاسی و نظامی مسكو در این حوزه پیچیده و خطرناك هستند كه یكی از گرههای كور ژئوپولیتیك جهانی و در عین حال ثروتمند به لحاظ منابع طبیعی به شمار میرود. مسكو در چنین منطقهای و در چنین شرایط بینالمللی پیچیدهای رهبری مبارزه با جبهه اول تروریسم بینالمللی یعنی داعش را بر عهده گرفته و با عملیات نظامی خود در سوریه و اعمال ضربات قابل ملاحظه به زیرساختهای تروریستهای داعش در این كشور، موفق به تغییر شرایط در سوریه و منطقه شده است. داعش تهدیدات مختلفی را از بیثباتی در منطقه و به خطر انداختن منافع مسكو در كشورهای خاورمیانه تا تهدید مستقیم در خاك این كشور با اقدامات تروریستی تولید مینماید. در این بین، تقویت تحركات این گروه در افغانستان، كشورهای آسیای مركزی و قفقاز جنوبی میتواند جغرافیای تهدید را به مرزهای روسیه بكشاند و امنیت آن را بیش از پیش به خطر اندازد (نوری، 1395: 7). از جانب دیگر چنانچه پیش از این بیان شد، سوریه و بقای نظام اسد برای حفظ محور مقاومت مسئلهای كاملا ضروری می باشد. سوریه، پلی امن برای ارتباط ایران و حزبالله است. موفقیت حزبالله در جنگهای 22 روزه و 33 روزه در برابر اسرائیل بدون كمك ایران غیرممكن بود، كمكی كه با استفاده از قلمرو سوریه انجام میشد. در صورت كنار رفتن اسد، اینكه چه گروهی و با چه ایدئولوژی بر سر قدرت قرار بگیرد مشخص نمی باشد ازاین رو مقاومت دچار چالش اساسی خواهد شد. بخصوص اگر گروهی افراطی و همسو با غرب و مخالف با جبهه مقاومت باشد. در این صورت میتوان گفت كل منطقه دچار ناامنی خواهد شد، چون كه توازن قدرت در منطقه بین بازیگران برتر بر هم میخورد. در حوزه خلیج فارس، جنگ یمن و تحولات بحرین؛ تحولات عراق و اختلافات داخلی میان جامعه شیعی، سنی و كُرد؛ درگیرهای طولانی مدت فلسطین اشغالی و عدم حمایت جامعه بینالمللی در حل این بحرانها؛ همه محور مقاومت را به پایداری و ایستادگی مداوم در پشتیبانی از اسد و مبارزه با گروههای تكفیری تروریستی ترغیب میكند. ازاین رو در جهت این هدف، از همكاری با روسیه كه خود هم خواستار ایفای نقش در تقابل با غرب و بخصوص ایالات متحده است، استقبال كردهاند و یك نوع مجموعه امنیتی شكل دادهاند. عربستان و تركیه، با وجود اختلافات ایدئولوژیكی و تقابلی كه در الگوهای خود دارند؛ اما از نظر منافع راهبردی و امنیتی در سوریه اشتراكاتی دارند. هردو خواستار رفتن اسد از قدرت هستند، تركیه به علت دشمنیها و اختلافات تاریخی و سرزمینی كه نظام علوی اسد دارند و عربستان به علت تفاوت ایدئولوژیكی و همچنین قرار گرفتن اسد در جبهه ایران و كمك به محور مقاومت. ازاین رو این دو دولت تلاش كردند حداقل در كوتاه مدت سایر اختلافات خویش را نادیده بگیرند تا به هدف بزرگتر (سقوط اسد) دست یابند. از جانب دیگر ایالات متحده و غرب هم با تركیه و عربستان بر سر مسئله كنار رفتن اسد اشتراك نظر دارند. به هر حال ایالات متحده حامی اسرائیل در خاورمیانه و مسئول تامین امنیت آن در این منطقه است. ایران و محور مقاومت دشمن اساسی اسرائیل، با تشكیل محور مقاومت سبب چالش امنیتی برای اسرائیل با استفاده از پشتیبانی از حزبالله و پیشتر پشتیبانی از نیروهای فلسطینی شده است. از جانب دیگر ایران به دنبال گسترش نفوذ منطقهای خود و عرضه الگوهای ایدئولوژیكی شیعی خود میباشد، كه این امر مخالف با منافع غرب بخصوص ایالات متحده و اسرائیل است. اهداف اقتصادی و تسلیحاتی غرب را هم نمیتوان از نظر دور داشت. ایالات متحده برای تسلیحات تولیدی خود نیاز به بازار دارد؛ ازاین رو با دامن زدن به اختلافات منطقه و منتج شدن آنها به جنگ و در مسئله بحران سوریه تقویت معارضین و تداوم جنگ این بازار را فراهم نموده است. از سوی دیگر رژیم اسرائیل هم به دنبال هدایت روند تحولات به سود خود و در كوشش برای تاثیرگذاری بر نظم آینده منطقه است. مطلوبترین سناریو برای آینده سوریه از نظر اسرائیل، روی كار آمدن حكومتی مركزی مخالف با ایران و حزبالله و موافق با غرب است تا در درجه نخست، محور مقاومت درهم شكسته شود. همچنین این دولت مركزی باید به اندازهای از قدرت برخوردار باشد كه مانع از تحرك سایر گروهها در داخل سوریه باشد، و از جانب دیگر به اندازهای ضعیف باشد كه توانایی برخورد و منازعه با اسرائیل را نداشته باشد. چون كه اینگونه امنیت اسرائیل حفظ میشود. نتیجه این امر شكلگیری نظمی در خاورمیانه است كه اسرائیل دیگر دشمن اصلی محسوب نمیشود بلكه حتی خیلی از دولتهای اسلامی منطقه متحد اسرائیل خواهند شد و قدرت بازیگری آن افزایش خواهد یافت. در واقعیت البته احتمال وقوع چنین نظمی بسیار بعید است؛ به این دلیل كه اسرائیل ابزار بازیگری چندانی در دست ندارد. با این حال، باقی ماندن دولت اسد در صورتی كه تضعیف و خلع سلاح شود هم از مطلوبیت برخوردار است، چون كه در این صورت هم قدرت رویارویی با اسرائیل را نخواهد داشت و هم مانع روی كار آمدن دولتی افراطی در مرزهایش خواهد بود. در مجموع این بازیگران به علت اختلاف با محور مقاومت و اشتراك نظر در براندازی حكومت اسد، همكاریهایی داشته و دارند كه به شكلی به شكلگیری یك مجموعه امنیتی منجر گردیده است. تقویت روابط دیپلماتیك عربستان و اسرائیل، انعقاد قراردادهای اقتصادی- تسلیحاتی عربستان و ایالات متحده، حمایت دیپلماتیك، مالی و نظامی عربستان و تركیه و غرب از گروههای تروریستی در بحران سوریه، مصداق بارز این مجموعه است. فصل ششم، به گزارههای اصلی تداوم و تطویل بحران بر اساس نقش عوامل داخلی و خارجی و بخصوص بازیگران منطقهای و فرامنطقهای نافذ در بحران پرداخته شد. فصل هفتم هم به آینده پژوهی و سناریوسازی برای بحران سوریه اختصاص یافت و در انتها راهكارهایی برای حل این بحران بیان شد.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب