یادداشت مهمان؛
تأثیرگذاری ابزاری به نام نقد در توسعه فرهنگ كتابخوانی
كادو دونی: نقدكنندگان داستان های امروز ایرانی، نقش مهمی در توسعه كتابخوانی مردم به عهده دارند؛ نیاز جامعه دورشده از كتاب است كه سبب می گردد منتقدان با نگرش دقیق تر به آثار تولیدی بپردازند.
به گزارش كادو دونی به نقل از مهر، ایرج فاضل بخششی نویسنده داستان های علمی تخیلی است كه تاكنون ۹ كتاب در این حوزه به چاپ رسانده است. از این تعداد ۷ اثر داستان بلند و ۲ كتاب هم مجموعه ای از داستان های كوتاه او را شامل می شوند. داستان های دو كتاب مذكور از بین حدود ۱۰۰ داستان و یادداشت این نویسنده انتخاب شده اند.
این نویسنده در یادداشتی با عنوان «نقد ابزاری در توسعه كتابخوانی در كشور» كه آن را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده، به مساله نقد ادبی و همینطور توسعه كتاب و كتابخوانی پرداخته است.
مشروح متن این یادداشت در ادامه می آید:
در یك تعریف ساده و چكیده، «نقدِ ادبی» یا «سخن سنجی» دانشی برای شناخت و بررسی خصوصیت ها و تفسیر نقاط قوت و ضعف یك اثر ادبی و تحلیل و ارزیابی آن در كنار شناخت موارد پیچیده در آثار ادبی بوده و روشی برای سنجش ارزش و مقام یك اثر است. در سال ۱۹۵۷، نورترپ فرای در كتابی به نام آناتومی نقد به این مسئله مهم اشاره می كند كه منتقدین بر مبنای ایدئولوژی خود به موضوعات مختلف در آثار ادبی نظر می كنند و نظام اعتقادی آنان در این مسیر نقش كلیدی دارد. از كسانی كه این اندیشه را بسط داده اند می توان مایكل جونز را نام برد كه در كتاب مدرن های فاسد (Degenerate Moderns) می گوید «استنلی فیش به جهت زندگی فعال جنسی كه خود داشته است از ادبیات كلاسیك كه با آزادی های جنسی مخالف است به تندی انتقاد می كند.»
در این یادداشت كوتاه نمی خواهم به تعریف نقد و یا نگره های مرتبط به آن بپردازم و این مقدمه كوتاه تنها برای این بود كه بتوان وارد یكی از جنبه های نقد و تاثیر آن در كتابخوانی شد.
چند روز پیش یكی از خبرگزاری كشور، از قول مشاور معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام نمود كه سرانه مطالعه در ایران با شاخص های مختلف بین ۷ تا ۴۵ دقیقه برآورد شده كه بسیار پایین است. چند روز بعداز این خبر، دبیركل دفتر مطالعات و برنامه ریزی فرهنگی و كتابخوانی وزارت ارشاد اعلام نمود كه برپایه پیمایش سال ۱۳۹۴، سرانه مطالعه بزرگسالان بیش از ۱۲ دقیقه در روز می باشد.
البته اگر زمان مطالعه كتاب های درسی و علمی و دینی را از این زمان كسر نماییم، بدون تردید به سرانه بسیار پایین تری برای مطالعات عمومی دست خواهیم یافت. بنظر نگارنده مطالعه كتاب های داستانی می تواند سبب شود خوانندگان یاد بگیرند كه به گونه های متفاوتی به جهان پیرامون خود نگاه كنند و این فراگیری به علت همزادپنداری و انتقال تجربه شخصیت های داستانی به آنها صورت می گیرد. خوانندگان این كتاب ها بدون دادن هزینه در تجربه شخصیت داستانها شریك می شوند و توانایی درك متقابل افراد، كاهش تقابل اجتماعی، نگرش به آینده و خلاقیت در آن ها شكل می گیرد.
بسیاری از پژوهشگران مهمترین سبب كاهش سرانه مطالعه در كشور ما و در دنیا را دگرگونی زندگی و توسعه فناوری نوین سرگرم كننده در جهان امروز می دانند. با این حال با نگاهی به آمارهای جهانی در می یابیم كه حتی در چنین شرایطی، رتبه سرانه مطالعه ایرانیان از رده بسیار پایینی در برابر كشورهای دیگر قرار گرفته است. در صورتی كه ما خویش را جامعه ای در حال حركت به پیش در جهت توسعه های همه جانبه می پنداریم كه این خواسته بدون تردید نیازمند به صرف زمان مطالعه بیشتری نسبت به كشورهای توسعه یافته است.
گروهی از پژوهشگران، یكی دیگر از دلایل كاهش كتابخوانی در كشور، فراموشی كتاب در سبد هزینه زندگی و نبود سلیقه كتابخوانی دركشور می دانند. این امر سبب گشته است كه چرخه معكوس در جامعه تولید شود و هر سال مدت زمان كتابخوانی كاهش پیدا كند. در چنین شرایطی آشتی با كتابخوانی و ترویج آن باید یكی از سیاست های مهم فرهنگی و وظیفه ملی برای همگان باشد برای دستیابی به این هدف روش های مختلفی را می توان پیشنهاد كرد. یكی از این راه ها، برقراری سلیقه های متفاوت در خوانندگان و تولید شور و هیجان در بازار كتاب است.
همانگونه كه در تعریف ساده نقد در بالا اشاره شد یكی از موارد مهمی كه لازم است در نقد درست به آن پرداخته شود بررسی خصوصیت ها و تفسیر نقاط قوت یك اثر ادبی و تحلیل و ارزیابی آن در كنار شناخت موارد پیچیده در یك اثر ادبی است. به نظر می رسد این همان بخشی از كار نقد است كه به اندازه كافی در كشور ما در نقد اثار نویسندگان ایرانی به آن توجه نمی گردد در حالیكه خیلی از كارهای برجسته دنیا كه به زبان فارسی ترجمه می شوند به همین روش در دنیا و كشور شناخته و شاخص شده اند.
منتقدان كتاب های داستانی در ایران امروز، نقش مهمی در توسعه كتابخوانی مردم به عهده دارند. باید توجه داشت كه این نیاز جامعه دور شده از كتاب است كه سبب می گردد نقدكنندگان داستان های ایرانی با نگرش دقیق تر و كنكاشانه تر به آثار تولیدی (نه تنها با داوری و مقایسه كارها با اثار خارجی) بپردازند و تلاش كنند با یافتن آنچه كه خوانندگان به صورت معمول از آن بی خبر هستند یا دستیابی به آن برای ایشان یه سادگی امكان پذیر نیست، خوانندگان را به سمت داستان های ایرانی در ژانرهای متفاوت هدایت كنند.
نقد در جهت شناخت نقاط قوت یك اثر می تواند در دستور كار مطالعات ادبی در دانشگاه های كشور قرار گیرد؛ همانگونه كه در دیگر كشورهای توسعه یافته انجام می گردد. چارچوب های نقد باید فراتر از محدودیت ها معمول قرار گیرند و به خلاقیت و ایده ارزش داده شود و در ترغیب نویسندگان و معرفی آن ها در دبیرستان ها و دانشگاه ها به صورت جدی پرداخته شود و كتابخوانی به یك ارزش در جامعه تبدیل گردد. بدون تردید برقراری چرخه درست دمینگ در تولید آثار داستانی می تواند به مرور سبب افزایش كیفیت این محصول مهم بشری در جامعه شود. سپس می توان انتظار داشت با این كاركرد نقد، جامعه كتابخوان با سلیقه محدود امروز را به یك جامعه تنوع گرا در خواندن كتاب تبدیل كرد كه این خود سبب افزایش زمان مطالعه و كمك به توسعه همه جانبه در كشور خواهد بود.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب