شرط بندی مأموران رضاخان روی سر قطع شده مردم در روایت تاریخی نقص داریم

شرط بندی مأموران رضاخان روی سر قطع شده مردم در روایت تاریخی نقص داریم کادو دونی: به گزارش کادو دونی، دبیر چهارمین جایزه ادبی شهید اندرزگو اظهار داشت: در آثار تاریخی و مستند تاحدود زیادی شاهد نقیصه هایی هستیم، چون که با وجود اسناد تاریخی فراوان، آثار مستند، از این مستندات به خوبی استفاده نکرده اند.



به گزارش کادو دونی به نقل از مهر، آیین اختتامیه چهارمین جایزه ادبی شهید سید علی اندرزگو، با حضور نامزدهای این جایزه و تعدادی از علاقمندان به فرهنگ و ادبیات، امشب در سالن سوره حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار گردید.
در ابتدای این برنامه میثم نیلی مدیر عامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی، اظهار داشت: خدا را شکر می کنم به ما توفیق زیستن زیر پرچم لا اله الا الله در این سرزمین پر افتخار و توفیق هم عصری با امام خمینی (ره) و امام خامنه ای (مدظله العالی) را عطا کرده است. خداوند به برکت حاکمیت ولایت برای ما باب های جدیدی همچون باب جهاد و مبارزه با طواغیت عالم را گشوده است و راه شهادت را برای ما باز کرده است.

این جایزه تا حدی خلأ سالهای قبل را پر کرده است


نیلی افزود: معنای این گردهمایی چیزی نیست الا تجدید بیعت و بیان هدف؛ فقط تجلیل از چند کتاب برتر نیست، تجلیل از این طریق است و نشانه ای است از این که ناشران و نویسندگان ما این مسیر را می خواهند ادامه دهند. شما این کار را آغاز کردید. داستان نوشتید و منتشر کردید و ما فقط تدارکات چی این کار هستیم. غیرت شما موجب این حرکت شده است. من به نوبه خودم تواضع می کنم از عزیزانی که در این راه حرکت کردند و راه را برای آینده روشن کردند. ۷۵۰ نویسنده انقلابی ما در طول این هشت ساله اخیر، اثر تولید کردند و اثر به جایزه ارسال کردند و در طول این چهار دوره برای ما حدود ۱۶۰۰ اثر ارسال شده است. شما خلأ سالهای قبل را تا حدی جبران کردید. چرا تا حدی؟ چون می بینیم انگیزه های خبیثی در بیرون از مرزها و حتی در داخل کشورمان وجود دارند تا موجود پلیدی به نام پهلوی و موجودات خبیثی چون ساواک را سفیدشویی کنند. پول خرج می کنند و رسانه ها را در خدمت می گیرند.
وی اضافه کرد: می دانیم که اول راه هستیم. مسیرهای نرفته و کارهای نکرده، زیاد داریم و باید به آن برسیم. باید مثل شهید اندرزگو استقامت داشته باشیم و مسیر را طی نماییم. مقام معظم رهبری نسبت به این موضوع، دغدغه دارند و بارها با ناراحتی در رابطه با آن حرف زده اند. ما باید دست به دست بدهیم و همکاری نماییم، شاید بتوانیم گره ای از پیشانی مبارک ایشان باز نماییم و کلماتی را تولید نماییم که راه را برای آیندگان روشن تر کند. انقلاب ما جهانی شده است و شعارهایی که نهضت حضرت امام خمینی (ره) در دهه چهل و پنجاه بیان می کرد، در کشورهای اروپایی و آفریقایی و آسیا و… تبدیل به گفتمان شده است. باید قدر این را دانست.
مدیر عامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی، اظهار داشت: جریان طاغوت رو به زوال است. ترامپ شاید دارد نقش شاه آن دوره را بازی می کند و رژیم صهیونیستی هم نقش ساواک را. اینها هرچقدر جنایت می کنند، بر بیداری ملت ها می افزایند. هرچقدر خون می ریزند، سرعت فرو رفتن شان در گنداب شکست و فروپاشی را زیادتر می کنند. ما از این جهت مطمئن هستیم که آینده از آنِ حزب الله و اسلام ناب محمدی است.
میثم نیلی در انتها اظهار داشت: از تمامی دست اندرکاران دبیرخانه جایزه شهید اندرزگو تشکر می کنم؛ بخصوص از استاد گلعلی بابایی که زحمت دبیری این دوره را برعهده داشتند و ما در طول این مدت از صفا و نورانیت و اخلاص و علم و فهم ایشان استفاده کردیم. همینطور از آقای فراشی دبیر اجرائی و هیات داوری جایزه که بار فکری و محتوایی برعهده آنها بود، تشکر می کنم.

انتقام از مفهوم انقلاب آشکارا به درام تبدیل گشته است!


در ادامه علی سیدان سردبیر ماهنامه سوره، مقاله ای با عنوان «توبه مقابل ارتجاع؛ پیشنهادی برای راویان انقلاب اسلامی» قرائت کرد.
متن مقاله سیدان به این شرح است:
هنوز کسی قاطعانه نمی تواند بگوید که «عملیات نقاب»؛ یعنی همان عملیاتی که به کودتای نوژه معروف شد و قرار بود جمهوری اسلامی را سرنگون کند و رژیم پهلوی را برگرداند، چه طور لو رفت؛ اما یکی از روایت هایی که به اعتبار صداقتِ راوی، معتبر است، سخن آیت الله خامنه ای است. حتما شنیده اید. ماجرا از این قرار بوده که یکی از خلبان های عامل کودتا، پشیمان می شود و شبِ کودتا نزدیک اذان بامداد به خانه آیت الله خامنه ای می رود و قضیه را برای ایشان تعریف می کند… فوقع ما وقع. کودتاچیان، حساب همه چیز را کرده بودند جز توبه‌ی یک خلبان؛ یعنی آن نیروی اسرارآمیز و پنهانی که از درون یک انسان جوانه می زند و همچون سلاحی غیبی به کمک اهل حق می آید؛ قدرتی مهارناپذیر که همه‌ی نقشه ها را فاتحانه ریشخند می کند و خویش را غلبه می دهد.
حالا بیایید به این «حادثه» همچون یک «قاعده» نگاه نماییم و آنرا به همه رخدادهای تاریخ انقلاب اسلامی تعمیم بدهیم. اگر این گونه نگاه نماییم، مفهوم «توبه» می تواند توضیح دهنده کل انقلاب اسلامی باشد. در جریان کودتای نوژه، آن چه مانع ارتجاع ما به رژیم پهلوی شد، توبه بود. ما یک مرتبه به روشنی دیدیم که «توبه» با «ارتجاع» درافتاد و پیروز شد. آیا نمی توانیم عبرت بگیریم که برای رویارویی با ارتجاع به پهلوی میتوان از سازوکار «توبه» بهره برد؟
توبه و ارتجاع، هر دو حاوی معنایی از «بازگشت» است. توبه، بازگشت به عهد قدسی و فطری است. توبه، تجدید پیمان ازلی است. توبه، برانگیختگی باردیگر سرشت خداپرست ماست؛ اما ارتجاع -که بهتر است آنرا واپس گرایی ترجمه کنیم- کفر پس از ایمان است. ارتجاع، عقب گرد به ولایت طاغوت است. ارتجاع، اخراج از نور و رفتن در ظلمات است. با این حساب نه فقط حوادث بعد از انقلاب و دوام و قدرت گیری جمهوری اسلامی که خود رخداد انقلاب اسلامی را هم می توانیم تجلی توبه بدانیم؛ یعنی خروج از تاریکی ولایت طاغوت و درآمدن به نور ولایت الهی.
سیدالشهدای اهل قلم، سرسلسله راویان انقلاب اسلامی، شهید سید مرتضی آوینی که خداوند با اجداد طاهرینش هم نشین کند، قبل از این در گفتارمتن های روایت فتح و چند مقاله دیگرش، به ما یادآوری کرده بود که انقلاب اسلامی، طلیعه‌ی عصر توبه‌ی بشر است و انسان در حیثیت کلی خود درحال توبه است. او رزمندگان جبهه های نبرد را طلایه داران توبه‌ی تاریخی بشر می نامید.
امروز که سفره ارتجاع بالاتر از هر زمانی پهن شده است، درنظر آوردن توبه و به کار انداختن آن و روایت وقایع بر مبنای مفهوم توبه، بالاتر از هر زمانی ضرورت دارد. ناگفته نماند که ارتجاع، فقط روی کار آمدن آن دلقک کودنی نیست که خویش را شاهزاده ایران می داند و به انتظار نشسته است که آمریکا و اسرائیل مقدمات بازگشتش را فراهم نمایند. شما اگر سری به جریان های رسمی فرهنگی در ایران امروز بزنید و دستی در آنها بیندازید، مشت تان از محصولات مرتجعانه پر می شود.

روی ارتجاعِ بازگشت به پهلوی، نامهای ژیگول تری مثل «تغییر پارادایم» گذاشته اند


کافی است جنجالی ترین سریال شبکه نمایش خانگی را ببینید که چه طور حتی ساواک را ملوس و نازنین می سازد؛ یا به موزه هنرهای معاصر و گالری های نقاشی سر بزنید که چه طور هنرمندان عزیزدردانه عُلیاحضرت را تجلیل می کنند؛ یا نگاهی به صنعت مد و لباس بیندازید که علاوه بر برهنگی، نحوی نشانه شناسی دوره اعلی حضرت را بازنمایی می کند؛ یا زبان بصری گرافیک امروز ایران را تبارشناسی که چه طور نوستالژی پهلوی را به خاطر می آورد؛ یا به عنوان تماشاگر در یکی دو تئاتر روی صحنه حضور پیدا کنید و ببینید چه طور انتقام از مفهوم انقلاب آشکارا به درام تبدیل گشته است؛ یا فیلم هایی که اکران می شوند را تماشا کنید که در آنها چه طور انقلاب اسلامی همچون حادثه ای مزاحم زندگی امن و آسوده نمایش داده می شود؛ یا رویدادهای حوزه موسیقی را دنبال کنید و ببینید که چه طور خط خبری در رابطه با خوانندگان دوره‌ی طاغوت یکی از پربسامدترین خطوط خبری است؛ یا چند مجله از جریان روشنفکری غربزده را تحلیل محتوا کنید که چه طور یکی بعد از دیگری برای رجال عصر پهلوی پرونده درمی آورند و بزرگداشت می گیرند؛ یا فقط عنوان کتاب هایی که تألیف و ترجمه می شوند را ببینید؛ یا فضای صنعت دکوراسیون خانه را لمس کنید که چه طور زیبایی شناسی آنتیکِ دوره آریامهر و ماقبل آن رواج یافته است. در همه این عرصه های فرهنگی، نشانه های ارتجاع به فرم زندگی طاغوتی رؤیت پذیر است.
باز هم ناگفته نماند که جدال اصلی صرفا بر سر بازگشت پهلوی نیست. دعوا بر سر یک «زندگی عاریتی» و وابسته به طاغوت جهانی است؛ یعنی میل به ادغام شدن در نظم سلطه و اصطلاحاً «نرمال شدن»؛ به این هوا که در تقسیم کار جهانی، نقشی به ما بسپرند و تکه استخوانی جلوی ما بیندازند و «سهم» ما را بدهند و ما هم رام و راضی، چشم بر ظلمشان ببندیم و به تعبیر شاه آبادی بزرگ، استاد حضرت امام، حیاتی مذبوحانه داشته باشیم؛ همان حیاتی که پهلوی مخلوع مبلغ و مروج آن بود.
امروز روی این ارتجاع، نامهای ژیگول تری مثل «تغییر پارادایم» گذاشته اند که تا ما بیاییم بفهمیم منظورشان چیست کمی زمان ببرد و حواسمان نباشد که این تغییر پارادایم همان عقب گرد به ویرانه های عصر پهلوی است. دراین میان اگر جسارت تلقی نشود، داخل کمانک، نکته ای به دوستان هم جبهه ای یادآورد شوم. همزمان که بعضی دوستان ما به نام تولید سرمایه اجتماعی یا به رسمیت شناختن تکثر در سبک زندگی، با شدتی زایدالوصف درحال مرزبندی با اصطلاحاً تندروها یا رادیکال های جبهه‌ی انقلاب هستند، تندروها و رادیکال های جریان ارتجاع، درحال پیش روی اند. کمانک بسته.
با این حال آن چه گفتیم، فقط یک روی ماجراست. امروز همزمان بساط توبه نیز مهیاست. من نمی دانم تحلیل گران، اجتماع فطرت های مردمی ایران و جهان، حول قضیه غزه را چطور تحلیل می کنند. به گمانم این اجتماع بالاتر از هر چیز تجلی همان توبه ای است که به پرچمداری تواب های مسلمان ایرانی و فلسطینی و لبنانی و یمنی و عراقی رخداده است؛ یا نمی دانم فرهیختگان گرامی، رجوع باردیگر ملت ایران به رهبر انقلاب و تجدید پیمان با ایشان و اتحاد مقدس ما در جریان تجاوز اسرائیل و آمریکا را چطور فهم می کنند. آیا این پدیده، دنباله خط تاریخی توبه ملت ایران نیست که در بزنگاه های تاریخی باز هم محاسبه گران مادی را غافل گیر می کند؟ آیا تجلی استوار کردن عهد قدیم را در یوم الله های تاریخ پرماجرای جمهوری اسلامی مشاهده نمی کنیم؟
یادمان نرود! مرتجعان، بالاتر از این که ما را به گناه وادار کنند، ما را از توبه بازمی دارند. آنها از توبه ما بیشتر می ترسند.
مجاهدان عرصه‌ی روایت! هنرمندان هنر انقلاب! داستان گویان ماجرای نهضت! روایت انقلاب اسلامی و رویارویی با تحریف و ارتجاع، صرفا با پاسخگویی به شبهات یا حمله به آن شاهزاده احمق امکانپذیر نیست؛ که آن هم در جای خود ضروری است اگر در یک طرح کلی جاگیر شود. ما برای روایت حقیقت انقلاب اسلامی و رویارویی با ارتجاع طاغوتی، احتیاج به کلان روایتی داریم که در پرتو آن روایتهای خُرد ما معنادار شود. بد نیست به پیشنهاد سید مرتضی آوینی فکر کنیم؛ انقلاب اسلامی همچون جریان تاریخی توبه‌ی بشر و رجوع به فطرت الهی و عهد قدسی به پرچمداری مجاهدان راه حق. این کلان روایت، نیروی عظیمی برای رؤیت و روایت فراهم می آورد و دست ما را برای رویارویی با ارتجاع پر می کند. نیروی توبه را جدی بگیریم و راوی آن باشیم.

تقدیر از قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ انقلاب


بخش بعدی برنامه پخش کلیپ کوتاهی در رابطه با کارهای فرهنگی و ادبی «قاسم تبریزی»، مسئول کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی در کتابخانه مجلس شورای اسلامی بود. سپس با حضور سیدمهدی اندرزگو فرزند شهید سیدعلی اندرزگو، حجت الاسلام رحیمیان، میثم نیلی، حجت الاسلام محمد قمی رییس سازمان تبلیغات اسلامی، حجت الاسلام رستمی نماینده دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، حجت الاسلام فخرزاده، شاه حسینی پژوهشگر تاریخ و محمدمهدی اسماعیلی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، از قاسم تبریزی به پاس چند دهه فعالیت فرهنگی و ادبی و پژوهش در حوزه تاریخ انقلاب اسلامی تقدیر گردید.
در ادامه حجت الاسلام رحیمیان رییس شورای سیاست گذاری جایزه شهید اندرزگو، اظهار داشت: ما گلایه ای از دستگاه قضایی و وزارت فرهنگ و ارشاد داریم، به خاطر کوتاهی هایی که امروزه در رابطه با فضای مجازی صورت می گیرد. امروز تلاش گسترده ای در جهت تطهیر و احیای پهلوی در حال انجام است. همینطور در فضای مجازی و خیلی از کانال ها و سایت ها، شاهد نرمال سازی بی حجابی هستیم ولی قوه قضاییه و دادگاه مطبوعات به این جریانات نمی پردازد.
رحیمیان افزود: دوستان انتظار داشتند به خاطر روزهایی که بنده در خدمت حضرت امام (ره) بودم، یادی هم از حضرت امام (ره) داشته باشیم. اولاً می دانید که حضرت امام خمینی (ره) مهم ترین سخنرانی و نخستین سخنرانی مهم شان، سخنرانی عاشورای سال ۴۲ بود و آن سخنرانی بر اسرائیل متمرکز بود. ایشان عمده جرم و جنایت شاه را در رابطه با اسرائیل بیان نمودند. دومین سخنرانی مهم ایشان هم در روز ۴ آبان سال ۴۳ بود که ایشان مقابل کاپیتولاسیون صحبت کردند. یادمان باشد که نخستین سخنرانی و دومین سخنرانی مهم امام در رابطه با این دو کشور بود که ما امروز با آنها درگیر هستیم.
وی اضافه کرد: بنده در مسجد اعظم و پای یکی از سخنرانی های مهم امام خمینی (ره) حضور داشتم. ایشان در آن سخنرانی فرمودند «وقتی من را به زندان می بردند، آنها می ترسیدند. والله من نترسیدم و من آنها را دلداری می دادم». آقامصطفی می گوید امام فرمودند «وقتی من را به طرف تهران می بردند، یک جا از جاده و مسیر خارج شدند به طرف خاکی. در آن لحظه که از جاده خارج شدیم، من یقین پیدا کردم که می خواهند همین جا من را سر به نیست کنند. آن لحظه که یقین پیدا کردم، به نفسم رجوع کردم و والله نترسیدم». رهروان راه امام (ره) هم در مبارزه با آمریکا و اسرائیل امروز، این گونه محکم و استوار هستند.

مرا به غزه ببر طاقتم سرآمده است


سپس میلاد عرفان پور بود که پشت تریبون قرار گرفت و برای جمع شعرخوانی کرد. عرفان پور در ابتدا، اظهار داشت: غزل کوتاهی می خوانم که پاسخی به هجمه هایی است که در سالیان اخیر متوجه ذات مقدس و مبارک رسول اکرم(ص) شده است.
روی گل محمدی از اشک تر شده است
با ما مصیبتی ست که عالم خبر شده است
با ما مصیبتی ست که ورد زبان شده
با ما مصیبتی ست که خون جگر شده است
آن سوی خنده ها، همه دندان گرگ بود
اینک زبانشان به دهان نیشتر شده است
از هیچ زاده اند و بی هیچ، زیسته
شیطان بر این جماعت ابتر پدر شده است
نمرود تیر بسته به زیبایی خدا
زیبایی خدا به خدا بیشتر شده است
عالم هنوز در صلوات است و همچنان
این رایت نبی ست که بر بام بر شده است
عرفان پور در ادامه شعری برای غزه خواند:
به جز دریغ، چه از دست من برآمده است؟!
مرا به غزه ببر، طاقتم سرآمده است
هنوز داغِ خبرهای قبل از این، تازه ست
خبر رسیده، خبرهای دیگر آمده است
خبر رسیده… خبر، کودکی ست در آوار
که زار زار پی نعش مادر آمده است
خبر رسیده… خبر، بی قراری پدری ست
که لرزه بر تنش از سوگ دختر آمده است
خبر رسیده، خبر، ضجه ی پرستاری ست
که از تنفس گل های پرپر آمده است
خبر رسیده… ولی خواب برده دنیا را
خبر رسیده: کجایید؟! محشر آمده است
مرا به غزه ببر تا نماز بگذارم
که بامداد صادقِ الله اکبر آمده است
بیا به غزه ببر، شعر خون چکان مرا
که آفتاب زده …تیغ ها برآمده است
بگو به حرمله، در چله تیر مگذارد
بگو که دوره ی کودک کشی سرآمده است
از این نبرد مبادا که جابمانم من
که حیدر است پی فتح خیبر آمده است
نه! کارساز نشد شعر… کارزار کجاست؟
مرا به غزه ببر طاقتم سرآمده است

ماجرای شرط بندی مأموران رضاشاه روی سر قطع شده مردم روستایی


در ادامه حجت الاسلام راجی، اظهار داشت: با این خاطره آغاز می کنم تا بگویم بزک پهلوی چقدر مهم می باشد. سال ۱۴۰۱ وقتی فتنه آغاز شد، در بعضی مدارس، فتنه خیلی جدی شده بود. من به یکی از دوستان گفتم به این مدرسه می روم و برایشان سخنرانی می کنم. گفتند از این مدرسه زنده برنمی گردی. گفتم اینها هم بچه های ما هستند و باید وقایع تاریخی را بدانند. نمازخانه این مدرسه بزرگ بود و نزدیک ۲۷۰ دانش آموز در نمازخانه نشسته بودند. وقتی من داخل شدم، یک دفعه این دخترها مثل فنر از جا پریدند و آغاز کردند به گفتن شعار مرگ بر دیکتاتور. من نشسته بودم و اینها ول کن نبودند. باورتان نمی گردد، ساختمان مدرسه از صدای شعار اینها داشت می لرزید. یکی دو دقیقه شعار دادند و گفتند «رضا شاه روحت شاد» و نمی گذاشتند من صحبت کنم.
راجی افزود: معلم شان گفت چقدر صحبت می کنی؟ گفتم دو دقیقه. معلم شان گفت بچه ها یک لحظه آرام باشید، زشت است، میهمان به مدرسه ما آمده است؛ ایشان دو دقیقه بیشتر صحبت نمی نماید. در نهایت تعدادی شان قبول کردند که گوش کنند و یک تعدادی هم رفتند. من گفتم دو تا خاطره می گویم و بیشتر ادامه نمی دهم، مگر این که خودتان بخواهید. گفتم یک کتابی به نام «در درون آسیا» هست که سال ۱۳۱۸ نوشته شده است؛ یعنی در دوران رضاشاه. نویسنده این کتاب توریست بوده و خاطرات سفرهایش را نوشته است. او می گوید من شنیدم رضاشاه به سوی شمال رفته و می خواهد به زمین هایش سر بزند. من هم با رضاشاه همراه شدم. به هر شهر و روستایی که می رسیدیم، نخستین دستوری که صادر می شد این بود که همه سگ ها را بکشند. چرا؟ چون ممکن زوزه سگ ها خواب شاه را پریشان کند. رو به بچه ها گفتم حامیان حیوانات کجای مجلس نشسته اند؟ شما دارید از چنین کسی حمایت می کنید.
وی اضافه کرد: بعد داستان دوم را برایشان تعریف کردم. یک شخصی به نام ویلیام داگلاس به ایران می آید و خاطراتش از ایران را می نویسد. می گوید من به غرب کشور رفته بودم که به من خبر دادند رضاشاه فرار کرد. یک پیرمرد روستایی را دیدم و گفتم رضاشاه رفت، نظرت چیست؟ او همچنین دستانش لرزید و گریه کرد. گفتم چه شد؟ گفت یاد خاطرات تلخ مان افتادم. گفتم چه خاطراتی؟ گفت رضاشاه چند نفر را به منطقه ما فرستاده بود تا ما را ادب کند. آنها هرروز ده تا از جوان های ما را دستگیر می کردند و شب ها روی آنها شرط بندی می کردند. یک منقل گداخته می گذاشتند و روی آن یک سینی می گذاشتند. بعد جوان ها را می آوردند روی آنها شرط می بستند. چگونه؟ یکی یکی سر آنها را می زدند و سینی را روی گلوی بریده شان می گذاشتند تا خون شان فوران نکند؛ بعد روی تعداد قدم های این جان های بدون سر شرط بندی می کردند. گفتم اگر می گویید «رضاشاه روحت شاد»، بدانید در رابطه با چه کسی حرف می زنید. اگر با جمهوری اسلامی مشکل دارید اشکال ندارد، ولی از چنین کسی حمایت نکنید.
راجی با اشاره به اهمیت جهاد تبیین در رابطه با حکومت پهلوی، اظهار داشت: مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان ارتش می گویند «در مقابل بزک دشمن بایستید. کار دشمن به جایی می رسد که ساواک را هم بزک می کند». اگر مقابل این جریان سکوت نماییم، حتی ساواک که منفورترین سازمان حکومت پهلوی بود هم تطهیر می شود. باید برای نوشتن داستان هایتان از این حقایق تاریخی استفاده کنید. یکی از مهم ترین موضوعات در این رابطه، تمرکز روی وابستگی پهلوی به آمریکا و انگلیس است.

رشد کیفی آثار ادبی بخصوص در داستان بلند نیازمند توجه بیشتر است


آخرین این برنامه، سخنرانی گلعلی بابایی دبیر علمی جایزه شهید اندرزگو بود که اطلاعیه ای را در رابطه با فرآیند داوری جایزه، قرائت کرد. بابایی رشد کیفی آثار ادبی بخصوص داستان بلند را نیازمند توجه بیشتر دانست. او در رابطه با بخش روایت مستند و تاریخ شفاهی، اظهار داشت: در این آثار تا حدود زیادی شاهد نقیصه هایی هستیم، چونکه با وجود اسناد تاریخی فراوان، آثار مستند، از این مستندات به خوبی استفاده نکرده اند. همینطور با وجود پتانسیل فراوان هنرهای نمایشی همچون تئاتر و دیگر هنرهای در رابطه با آن، نمایش نویسان ما تا زمان درک جنبه های پرارزش رویدادهای تشکیل انقلاب اسلامی مردم ایران، راه زیادی دارند.

منبع:

1404/06/18
09:34:42
5.0 / 5
38
تگهای خبر: ادبیات , اكران , اهدا , تئاتر
این مطلب کادودونی را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۷ بعلاوه ۳
کادو
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

كادو دونی

فروش انواع کادو

کادو دونی، هدیه ای برای هر لحظه ، سورپرایزهای به یادماندنی

kadodooni.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كادو دونی محفوظ است