توسط نشر نیماژ؛
رمان جدید منصور علیمرادی چاپ شد، سفری مرموز از تهران تا كویر لوت
به گزارش كادو دونی رمان اوراد نیمروز نوشته منصور علیمرادی توسط نشر نیماژ منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش كادو دونی به نقل از مهر، رمان «اوراد نیمروز» نوشته منصور علیمرادی اخیرا توسط نشر نیماژ منتشر و راهی بازار نشر شده است.
از علیمرادی پیشتر كتاب های «تاریك ماه»، «ساندویچ برای حیدر نعمت زاده»، «زیبای هلیل» و «شب جاهلان» را در زمینه ادبیات اقلیمی انتشار یافته اند. او به جز آثار داستانی، نوشته ها و جستارهای دیگری هم در زمینه فرهنگ شفاهی جنوب ایران دارد.
رمان «اوراد نیمروز» نتیجه علاقه مندی های این نویسنده به فضای بومی و فرهنگ شفاهی در كنار قصه نویسی است. این رمان دو روایت درهم تنیده را از سفر شخصیت اصلی اش به اعماق كویر لوت و زندگی عاشقانه اش با یك هنرمند تئاتر در تهران را شامل می شود. سفر او به كویر لوت، یك سفر جادویی است...
پیش از شروع متن رمان، این جمله از آلفونس گابریل درج شده است: «كسی كه گرفتار افسون كویر شد تا انتهای عمر رهایش نخواهد كرد.»
عناوین فصل های رمان «اوراد نیمروز» بدین سان اند: وادی بُهت، داننده اسرار صحاری صعب، ریسه های رخشان، گندم بریان، باد و بركه، شب زادروز، رویا، به یادم بیاور برف را باران را…، جنازه میریعقوب را كِی به زابل می آورند؟، شابان، بانگ خروس، چراغ، كاریز و دختر جوان، كوه خواجه ملك محمد، مار و دوتار، زاری بر مزار آن شهریار جوان، بركه شعله ور، تهران، گورستان، عینك، شب سوگ زاد، عروس، ستون های نمك / بر این سرزمینِ سترون بنگر!، سایه سار چنارهای دَرَكه، پشت دروازه های بغداد.
در قسمتی از این كتاب می خوانیم:
كتیبه به خط كوفی بود، سخت خوان، و البته كه در گذر روزگار خیلی از حروف برجستگی خویش را از دست داده بودند. برخی از كلمات به كلی از بین رفته بودند. به غیر از نام متوفی در شروع نوشته، كه هنوز به صورت كامل خوانا بود، مابقی متن را باید یك كارشناس خبره خط می خواند. صد حیف كه باطری گوشی شارژ نداشت. می دانست كه دیگر هیچ گاه به آن اقلیم پا نخواهد گذاشت. عین هیرمند زندگی اش داشت مسیر عوض می كرد. دل می كند از بسیار چیزها كه در گذشته بر آنها سخت عاشق بود. می خواست به خانه اش برگردد، به دامان خانواده اش، به زادگاهش و پشت به تاریخ مسیر زندگی را ادامه دهد. دیگر هیچ گاه، هیچگاه هیچ گاه، به آن حدود برنمی گشت. به این سرزمین صعب، به این سدوم سوخته لم یزرع كه سال های سال ذهنش را درگیر كرده بود و در نهایت این شیدایی او را تا مرز مرگ پیش برده بود.
در سایه این دیواره تراش خورده جنازه آن مَلِك نگون بخت برای ابد خفته بود. كسی كه روزگاری سی هزار سوار سیستانی ملازم ركابش بودند و مثل هیرمند كه به دور كوه خواجه حلقه می شد، طوافش می كردند، امروز تنها و بی كس در سینه كوهی كبود در پرت ترین جای جهان زیر خروارها خاك از یاد رفته بود.
این كتاب با ۲۲۴ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۳۳ هزار تومان انتشار یافته است.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب