تازه فهمیدیم شعار نه غزه نه لبنان اشتباه بود حزب الله شکست خورده است؟ به گزارش کادو دونی، نویسنده کتاب در بازداشت حزب الله اظهار داشت: تازه خیلی از مردم متوجه شدند که شعار نه غزه نه لبنان چه شعار اشتباهی بود. اگر وقایع مربوط به مقاومت را زودتر روایت می کردیم این اتفاقات نمی افتاد. خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: کتاب «در بازداشت حزب الله» اثر محمدحسین عظیمی بتازگی توسط انتشارات سوره مهر راهی بازار نشر شده است. در بازداشت حزب الله، روایتی از سفر محمدحسین عظیمی به لبنان در ایام بعد از شهادت سیدحسن نصرالله است. عظیمی در این کتاب بجای تمرکز بر اخبار جنگ و زد و خوردها، به مردم لبنان و اعضاء حزب الله نزدیک شده و اهتمام کرده روایتی مردمی و عینی از جنگ، لبنان و حزب الله به مخاطب عرضه نماید. به بهانه انتشار این کتاب سراغ عظیمی رفتیم تا درباره ی هدفش از سفر به لبنان، مشاهداتش از حزب الله و نیز لبنانِ بعد از شهادت سیدحسن با او صحبت نماییم. در این گفتگو همین طور نگاهی به عملکرد رسانه ای خودمان درباره ی کشورهای مقاومت داشتیم و درباره ی این صحبت کردیم که آیا در روایت ایستادگی کشورهای مقاومت، موفق بوده ایم یا نه؟ مشروح این گفتگو در ادامه می آید؛ * شما در ایام سخت و دلهره آوری به لبنان رفتید؛ دقیقاً ایام شهادت سید حسن نصرالله که لبنان زیر شدیدترین حملات رژیم صهیونیستی بود. چه شد که چنین تصمیمی گرفتید؟ من از همان روزهای پس از هفتم اکتبر به مسئولان حوزه هنری و نهادهایی که در این عرصه فعالیت داشتند اعلام آمادگی کرده بودم می توانم هرجایی که امکان سفر وجود دارد، برای روایت اتفاقات و رویدادها حضور پیدا کنم. این امکان فراهم نمی شد تا این که پیش از شهادت سید حسن نصرالله و پس از شروع تهاجم نظامی اسرائیل به لبنان، با من تماس گرفتند و پرسیدند آمادگی داری بروی؟ یک روز پیش از شهادت سیدحسن حرکت من به لبنان حتمی شد و فردای شهادت سید بود که به سوی لبنان حرکت کردم. در کتاب «در بازداشت حزب الله» دو تا سوال جدی داشتم؛ یک این که حزب الله لبنان پس از سید حسن چه وضعیتی دارد؟ آنطور که رسانه ها می گویند حزب الله شکست خورده و به انتها خودش رسیده یا آنطور که رهبری می گفت می تواند بعد از سیدحسن هم با قوت به کار خودش ادامه بدهد؟ * یادم است همان روزهایی که شما به لبنان رفته بودید صحبتی با هم داشتیم و هردو به تصویر رسانه ای که از لبنان به داخل ایران مخابره می شد، نقد داشتیم. چونکه تصویر خبرنگاران و انسان رسانه ها از لبنان و مقاومت، تصویری شکست خورده از حزب الله بود و تنها کاری که رسانه های رسمی و غیررسمی انجام می دادند، عکس با محل های به هدف خوردن بمب بود! شما با چه نگاهی به لبنان رفتید؟ من دو هدف جدی داشتم. نخستین هدفم جمع آوری خاطرات مردمی از لحظه شهادت سید حسن بود و دومین هدف هم واکنش ها به وعده صادق ۲. دو تا سوال جدی هم داشتم؛ یک این که حزب الله لبنان پس از سید حسن چه وضعیتی دارد؟ آنطور که رسانه ها می گویند حزب الله شکست خورده و به انتها خودش رسیده یا آنطور که رهبری می گفت می تواند بعد از سیدحسن هم با قوت به کار خودش ادامه بدهد؟ واقعیتش تصویری که رسانه ها برای من ساخته بودند همین بود؛ این که لبنان شکست خورده، حزب الله شکست خورده و نفس های آخرش است. ولی وقتی به آنجا رفتم، با صحنه متفاوتی مواجه شدم. یک چیز دیگر هم این بود که بیشتر رسانه ها دائم درحال انتقال اخبار جنگ بودند، بدون توجه به مردمی که داشتند کار خودشان را پیش می بردند و مقاومت می کردند و سرزنده بودند. من بجای حضور در محل بمباران ها، به طور معمول اهتمام می کردم به اردوگاه های آوارگان در نقاط مختلف لبنان سر بزنم و با مردم صحبت کنم. کار من بیشتر مصاحبه با مردم بود، تا مسئولان. * درباره ی همین بازه زمانی در لبنان، چند کتاب دیگر هم نوشته شده است. جذابیت و تمایز کتاب شما برای مخاطب چیست؟ طبق بازخوردهایی که از دیگران گرفتم، روایت خیلی نزدیک کتاب از مردم لبنان، نقطه قوت کتاب است. من وارد تصویر هوایی و توجه به رویدادها و حوادث و اخبار نشده ام، بلکه کنار مردم قرار گرفته و با مردم حرف زده و جواب های جالب و عجیبی شنیده ام که روایتش برای مردم جذاب است. همین طور فکر می کنم اتفاقی که برای خودم افتاد هم برای خوانندگان جذاب باشد؛ یعنی بازداشت در ضاحیه توسط بچه های حزب الله که تصویر نزدیکی از بچه های حزب الله به ما می دهد. * پیش از این کتاب، تجربه نوشتن روایت داشتید؟ من قبل از کتاب در بازداشت حزب الله، چند تا کتاب داشتم. کتاب «هفت خوان رستم» درباره ی یک گروه جهادی که تدفین اموات کرونائی را انجام می دادند. کتاب دیگری درباره ی بچه های سازندگی به نام «گفتند نمی شود» داشتم که خاطرات بچه های جهاد سازندگی استان فارس از نوآوری هایی است که در دوره دفاع مقدس و بخش مهندسی رزمی انجام می دادند. همین طور یک کتاب به نام «اطلس تاریخ انقلاب در شیراز» دارم که من هم یکی از محققین و نویسندگان آن بودم. * این سوال را از این جهت پرسیدم که بپرسم نثر کتاب «در بازداشت حزب الله» چقدر با کتاب های قبلی که نوشتید شباهت یا تمایز دارد؟ نثر کتاب روان و خوب است و مخاطب به خوبی پیش می رود. این تجربه اول شما بود؟ یکی از خوبی های کتاب این است که در آن خودم هستم. در کتاب های قبلی از زبان افراد دیگر و شخصیت های مختلف حرف می زدم ولی اینجا خودم بودم. از افکار و احساسات و تکه کلام های خودم استفاده کردم و همین سبب شده که متن کتاب متفاوت از کتاب های قبلی ام باشد. * به عنوان کسی که تجربه حضور در لبنان را دارید، رویکرد رسانه ای ما در عرصه کشورهای مقاومت چگونه بوده است؟ ما حتی لبنان و حزب الله را هم به خوبی روایت نکرده ایم. جنگ سی و سه روزه یکی از مهم ترین اتفاقات مربوط به حزب الله است؛ اما ما چند تا کتاب درباره ی جنگ سی و سه روزه داریم؟ جز حاج قاسم که یک مصاحبه تلویزیونی درباره ی این جنگ انجام داد و آن هم از بُعد نظامی بود، ما چیز دیگری درباره ی این جنگ نداریم. یک کتاب آقای وحید خضاب ترجمه کرده است که خاطرات معاون سیاسی نبیه بری است. جز این هیچ کتاب دیگری نداریم. ما حتی از نزدیک ترین دوستان مان در منطقه هم روایت و تصویری نداریم. روایتی که به مردم نزدیک شود و در کوچه پس کوچه های لبنان قدم بزند، وجود ندارد. یمن که دسترسی های خاص خودش را نیاز دارد ولی درباره ی سوریه هم جز ایام دفاع از حرم، چیزی نداریم. درباره ی عراق هم جز مسأله اربعین، چیزی نداریم. این واقعا ناراحت کننده است. یعنی ما هنوز فهم درستی از کشورهای مقاومت نداریم. در صورتیکه اگر شناخت بیشتری داشته باشیم، تعاملات و ارتباطات ما با جبهه مقاومت متفاوت می شود. وقتی داخل ماشین هایی سوار می شدیم، عمدتا مداحی ایرانی گوش می کردند. حتی به من می گفتند مداح های لبنانی روی وزن و ملودی مداحی های ایرانی شعر عربی می نویسند و می خوانند، ولی مردم لبنان علاقه دارند که بازهم مداحی های ایرانی را گوش کنند * شاید اگر این روایت رسانه ای به درستی انجام می شد و دیپلماسی عمومی وجود داشت، مردم ما پیش از این جنگ با داستان لبنان و سوریه و… همراه می شدند. تاوان سختی ندادیم؟ بله. امروز که حماس زیر ضربه رفته است، سوریه را از دست دادیم، حزب الله لطمه دیده است و یمن تحت فشار است، تازه خیلی از مردم متوجه شدند که شعار «نه غزه نه لبنان» چه شعار اشتباهی بود. اگر وقایع مربوط به مقاومت را زودتر روایت کرده بودیم و تنها به اخبار رسمی تکیه نمی کردیم، این اتفاقات نمی افتاد. * به عنوان سوال آخر، جذاب ترین چیزی که در لبنان دیدید و در کتاب روایت کردید، چه بود؟ جذاب ترین چیزی که در لبنان دیدم، تأثیرپذیری شیعیان لبنان از ایران بود. بطورمثال وقتی داخل ماشین هایی سوار می شدیم، عمدتا مداحی ایرانی گوش می کردند. حتی به من می گفتند مداح های لبنانی روی وزن و ملودی مداحی های ایرانی شعر عربی می نویسند و می خوانند، ولی مردم لبنان علاقه دارند که بازهم مداحی های ایرانی را گوش کنند. همچنین جالب است که کتاب های ایران در داخل لبنان خواننده دارد؛ مثل کتاب «خاطرات شهید ابراهیم هادی» یا کتاب «پسرک فلافل فروش». نکته بعدی هم این که در طرح های گرافیکی که در کوچه پس کوچه های بیروت و مناطق شیعه نشین دیده می شود، خیلی از شخصیت های ایرانی و نمادهای ایرانی هم حضور داشتند. حتی شعارهای ما را به زبان عربی شامی ترجمه کرده بودند و استفاده می کردند. این ها جذاب ترین چیزهایی بود که در لبنان دیدم. 1404/05/11 12:56:54 5.0 / 5 10 تگهای خبر: انتشار , اهدا , تصویر , رسانه این مطلب کادودونی را می پسندید؟ (1) (0) تازه ترین مطالب مرتبط مشکل آمریکا با یونسکو چیست؟ دونالد دو، رونالد یک! مهرشاد سهیلی برنامه ای در صداوسیما ندارد پول پاشی برای سفیدشویی شاهسواری برگشت فستیوال تکرار یا اصلاح؟ ساواک یعنی عشق، لطفا انقلاب نکنید! نظرات بینندگان در مورد این مطلب نظر شما در مورد این مطلب نام: ایمیل: نظر: سوال: = ۸ بعلاوه ۵