در نشست نقدوبررسی سیاوش در مهر مطرح شد؛ سربازها بعد از پایان خدمت تریبونی برای بیان خاطراتشان ندارند کادو دونی: سربازها در طول دوره خدمت به یکی از سازمان ها و ارکان نیروهای مسلح وابسته هستند اما بعد از پایان خدمت وارد زندگی عادی می شود و تریبونی برای بیان خاطرات و انتقال تجربیاتش ندارد. خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ الناز رحمت نژاد: کتاب «سیاوش» شامل خاطرات سیاوش قدیر از هشت سال جنگ تحمیلی عراق مقابل ایران نوشته فائزه ساسانی خواه با حضور میثم رشیدی مجری کارشناس، معصومه رامهرمزی و محسن شاه رضایی به عنوان منتقد و نویسنده اثر در خبرگزاری مهر اجرا شد. ساسانی خواه در آغاز نشست اظهار داشت: نوشتن خاطرات سیاوش قدیر توسط اعظم حسینی مسئول بانوان دفتر ادبیات پایداری حوزه هنری انقلاب اسلامی به من پیشنهاد شد. سیاوش قدیر متولد سال ۱۳۳۹ و اصالتاً خرم آبادی است. وی زندگی پر فراز و نشیبی در دوران کودکی و جوانی داشت. آقای قدیر خاطراتش از دوران رژیم پهلوی، روزهای اول انقلاب و سالهای اول جنگ را به کمک همسرش مکتوب کرد و من نوشته اول ایشان را خواندم. با آنکه خاطرات را موجز نوشته بودند خوشم آمد و در جلسه اول آشنایی با آقای قدیر متوجه شدم راوی حافظه و بیان خوبی دارد. وی اضافه کرد: از برجسته ترین خاطرات ایشان حضور در سنندج در ایام اول پیروزی انقلاب اسلامی و حمله ضد انقلاب به پادگان ارتش در اسفند ۱۳۵۷ است. همین طور بخش زیادی از خاطرات قدیر مربوط به دوران سربازی و حضور داوطلبانه اش در جبهه ها است. او در ایام مقاومت خرمشهر در مقابل دشمن بعثی، داوطلبانه به خرمشهر رفت و خاطراتی شنیدنی از آن روزها دارد. وی هم اکنون در خرم آباد زندگی می کندو دارای سه فرزند است. نویسنده کتاب «سیاوش» در ادامه اظهار داشت: خاطراتی که از جنگ می خوانیم به طور معمول از زاویه دید مدافعان و نیروهای نظامی است، اما این کتاب زاویه دید متفاوتی دارد. کتاب از زاویه دید یک سرباز وظیفه است. این کتاب در حقیقت یک دفاعیه از سربازانی است که در خرمشهر حاضر هستند. در بخش بعدی این نشست معصومه رامهرمزی نویسنده و منتقد در ادامه این جلسه کتاب سیاوش را از دو منظر خدمت سربازی و اهمیت نقش و جایگاه سربازان در جنگ و محتوا و ساختار مورد نقد و بررسی قرار داد. وی اظهار داشت: طبق اطلاعات موجود بیش از ۴۶ هزار سرباز شهید از دوران دفاع مقدس داریم. نقش سربازها نه فقط در دوران جنگ که در دوران صلح هم بارز است. بخش مهمی از خدمت رسانی های عمومی کشور در زمان بحران های طبیعی مثل سیل و زلزله و بحران های اجتماعی بر عهده سربازها می باشد. این نقش آن قدر پررنگ و مهمست که به آسانی نمی توان از کنار آن عبور کرد. قسمتی از خاطرات آقای قدیر درباره ی نقش او و دوستانش در سیل سال ۱۳۵۹ و حضور سربازها در صیانت از صندوق های رأی و مصادیق دیگر خدمت رسانی اجتماعی است. این نویسنده در ادامه اظهار داشت: طبق مطالعاتی که در کتابخانه جنگ داشتم، ۴۰ کتاب در مورد خاطرات سربازها وجود دارد که روی آنها عنوان سرباز خورده است. البته در خیلی از کتاب های خاطرات آزادگان، قسمتی از محتوا مربوط به سربازان است اما محور اصلی کتاب بحث اسارت است و جز دسته از کتاب ها شمرده نمی گردد. از این ۴۰ کتاب فقط پانزده کتاب در مورد سربازان نظام وظیفه است. در باقی کتاب ها عنوان سرباز روی جلد مفهومی پر معنا و عام دارد شبیه همان تعبیر زیبای سردار قاسم سلیمانی که خودرا سرباز نظام، رهبری و مردم می داند. از پانزده کتاب مربوط به خاطرات سربازان وظیفه، در چهار یا پنج کتاب الگوهای کتاب شدگی از موضوع و تولید محتوا تا ساختار و فرم و شکل ظاهری مورد توجه قرار گرفته است. باید پاسخ سوال «چرا با وجود تکثر حضور سربازها در جنگ و بالاترین تعداد شهیدی که تقدیم شده است سهم روایت آنها از جنگ به لحاظ کمی و کیفی تا این اندازه محدود است؟ را داد. برای پاسخ به این پرسش نیاز به پژوهش است. سربازها در طول دوره خدمت به یکی از سازمان ها و ارکان نیروهای مسلح وابسته هستند اما بعد از پایان خدمت ارتباط و وابستگی قطع می شود و سرباز وارد شغل جدید خود و زندگی عادی می شود و عملاً تریبونی ندارد که از آن برای بیان خاطرات و انتقال تجربیاتش استفاده نماید. اما باتوجه به مطالعات کتابخانه ای و شناخت منظومه روایی آثار دفاع مقدس به چند نکته می توانم اشاره کنم. سربازها در طول دوره خدمت به یکی از سازمان ها و ارکان نیروهای مسلح وابسته هستند اما بعد از پایان خدمت ارتباط و وابستگی قطع می شود و سرباز وارد شغل جدید خود و زندگی عادی می شود و عملاً تریبونی ندارد که از آن برای بیان خاطرات و انتقال تجربیاتش استفاده نماید اگر هم دراین زمینه کارهای پراکنده ای از طرف سازمان های وابسته به انجام می رسد به ذوق و سلیقه برخی مدیران بر می گردد و شامل حال همه افراد نمی شود که نتیجه اش یک خرجی مستمر و قابل دفاع از خاطرات باشد. نویسنده کتاب «راز درخت کاج» اظهار داشت: کتاب سیاوش نمونه تلاش یک سرباز ژاندارمری است که خودش به تنهایی و بدون آنکه از او بخواهند یادداشت هایش را دستش می گیرد و به حوزه هنری می آید و از خانم حسینی برای چاپ خاطراتش کمک می گیرد. دقیقاً ۱۵ کتاب موجود در کتابخانه جنگ قصه افرادی همچون آقای قدیر است که دست نوشته ها و خاطراتشان را در اختیار ناشران بعضاً خصوصی قرار داده اند که چاپ شود و کتاب ها با کمترین نظارت کارشناسی انتشار یافته اند. اغلب تصور می کنند چون سربازی امری الزامی است و این قشر خواهی نخواهی باید این دوره را در جنگ طی می کردند و نیروی دواطلب نبودند پس شاید خاطره شنیدن و مناسب کتاب شدگی نداشته باشند. رامهرمزی در ادامه اظهار داشت: باید در جنگ بضاعت هر کس را ببینیم. این غلط است که فقط دنبال کسی باشیم که از اول گفته من می روم شهید بشوم. یا بدنبال کسی برویم که خودش را به هر آب و آتشی زده تا در سن پایین به جبهه برود، اگر بخواهیم واقعیت های جنگ را از زوایای مختلف ببینیم همه را باید ببینیم. در جنگ سرباز با بسیجی فرق دارد. سرباز آمده جنگ و می گوید دو سال سربازی ام به اتمام رسید بر می گردم زن می گیرم، زندگی می کنم. هر دو این ها در جنگ باید دیده شوند. بضاعت هر کدام از این ها یک چیزی است و ما نباید آنها را با هم مقایسه نماییم. هر کدام در جای خود نماینده قشر وسیعی است که جنگ را تجربه کرده اند. از طرفی این حقیقت را نمی توان نادیده گرفت که در خاطرات سربازهای زیر مجموعه ارتش و ژاندارمری به علت ساختار جنگ کلاسیک و چارچوب های خاص در سازمان دهی و اعزام و ماموریت ریتم حوادث و خاطرات کند و سنگین است و سرباز بیش از آنکه فرصت خلاقیت و بروز استعدادها را پیدا کند مطیع و تابع دستورات است. نویسنده کتاب «یکشنبه آخر» در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: در کتاب سیاوش اگر آقای قدیر خودش خواهان رفتن به خرمشهر و منطقه درگیری با دشمن نبود، می توانست تمام وقت در همان پاسگاه حیر بماند. یا در خاطرات مربوط به گروهی از سربازان منقضی ۵۶ یا نیروهای اداری که به منطقه اعزام شده اند شاهد توقف آنها در مرکز ژاندارمری هستیم در صورتیکه در خرمشهر و مناطق مرزی آبادان جنگ شدیدی درگرفته است. برای حل این مشکل کیفی خاطرات سربازها باید به ارزش افزوده هر خاطره رسید و با چیدن خاطرات سربازی و بخش های مکمل ریتم کتاب را سرعت بخشید و ضرب آهنگ متن را پیدا کرد. در کتاب سیاوش قدیر خاطرات کودکی و شهادت جهانبخش برادر بزرگ خانواده در کردستان به کتاب ارزش مضاعفی بخشیده و آنرا خواندنی تر کرده است. این وظیفه محقق است که در مصاحبه این نکته های پیدا پنهان را بیابد و متن را از کرختی و یکنواختی در بیاورد. وی اظهار داشت: پس از تحقیق کتابخانه ای که داشتم و نکاتی که به دست آوردم به اقدام نشر مرز و بوم در انتشار کتاب سیاوش ایمان بیشتری آوردم و پیشنهادم به این نشر این است که به این رده موضوعی یعنی خاطرات سربازها ضریب دهد. حیف است از کنار تجربیات سربازی به آسانی عبور کرد. در زمان صلح و جنگ بیشتر جوان های کشور دوره خدمت را پشت سر می گذارند و شاید بیان خاطرات و تجربیات مجالی باشد برای مسئولین که با مشکلات و مسائل این قشر بیشتر و بهتر مواجه شوند و با رویکرد تعلیمی و تربیتی از این فرصت استفاده مناسب تری کنند. خوشایند سازی دوره سربازی سبب می شود که جوان ها با اشتیاق وارد این دوره شوند. دو سال خدمت سربازی می تواند از یک پسر جوان یک مرد توانمند برای ورود به جامعه بسازد یا بر عکس عمر او را هدر دهد. در بررسی کتاب ها متوجه شدم که یکی از کلیدواژه های این خاطرات فرار است. مرخصی روزانه و ساعتی، پرسه زدن در شهرهای نزدیک محل خدمت و تماس مکرر با خانواده محور مهم خاطرات است. اگر دوره سربازی دوره مهارت آموزی و آموزش های مود نیاز سرباز باشد حتی این توانایی را دارد که رشته و شغل ثابت جوان را برای آینده تعیین کند. رامهرمزی افزود: به قول آقای مرتضی قاضی، مسئول وقت نشر مرز و بوم «اگر ارتش می خواهد روایت و سهم خودش از جنگ را بگوید باید دنبال رفتار قهرمانانش باشد، قهرمانانش را پیدا کند و زندگی آنها را به تصویر بکشد، حتی اگر یک سرباز باشد.» در کتاب سیاوش دو کار قهرمانانه از آقای قدیر می بینیم؛ ایشان در هجده سالگی در ایام پر التهاب جنگ گروهک ها برای یافتن برادرش به کردستان می رود و در بدترین شرایط جنازه برادرش که حکم پدر خانواده را دارد، پیدا می کند و به خرم آباد می برد و خانواده را از بلاتکلیفی و چشم انتظاری در می آورد. کدام پسر هجده ساله ما امروز چنین شجاعتی دارد؟ رفتار قهرمانانه دیگر سیاوش قدیر رفتن به خرمشهر در ایام مقاومت است. او هفده روز در کنار مدافعان می ایستد و هر آن چه از دستش برآمده انجام می دهد. در صورتیکه به لحاظ سازمانی دستوری برای حضور در خط مقدم جبهه را نداشته و به خواست خود وارد معرکه خرمشهر می شود. کسانی که در ایام مقاومت حضور داشتند می توانند درک کنند که هفده روز ایستادگی در خرمشهر یعنی چه؟ البته او سایر دوستانش به علت نداشتن فرماندهی و سرگردانی در انجام وظیفه از خرمشهر خارج می شوند چه بسا در صورت سامان دهی نیروها، ایشان تا روز سقوط از خرمشهر خارج نمی شدند. وی اضافه کرد: وارد بخش دوم نقد می شوم که توجه به متن، محتوا و ساختار کتاب است. به طور معمول در حضور راویان، وارد نقد همه جانبه کتاب نمی شویم. بیشتر هدف ما معرفی کتاب و تجلیل از زحمات روای است که همه تجربه و سرمایه زندگی اش را در اختیار ما گذاشته که بخوانیم، درس بگیریم و لذت ببریم. از نظر من نقد همه جانبه با رویکرد تحلیلی با بیان نکات مثبت و منفی مربوط به نویسنده کتاب است. وی در جایگاه محقق و نویسنده پاسخگوی کاستی های کتاب است. خاطرات برای راوی حکم فرزندش را دارد و با تجربه ای که طی این سال ها داشتم راوی های جنگ نقد همه جانبه را بر نمی تابند و شاید هم حق دارند چون کار آنها بیان و روایت این تجربیات و کار نویسنده، محقق و ناشر از آب و گل در آوردن سرمایه زندگی آن هاست. کتاب سیاوش کتاب آدم های معمولی، ساده و بی ادعای جنگ است. راوی کتاب راستگو و بی غل و غش است و خودش را سانسور نکرده از خدمات خودش و سربازان جان برکف خاطره گفته، از سربازهایی که دعوا می کنند و نمی خواهند به خرمشهر بروند روایت دارد. از سربازی یاد کرده است که تیر به پایش می زند تا از رفتن به جبهه معاف شود. هر کدام از این خاطرات به قسمتی از واقعیت جنگ و آدم هایش پرداخته است. باید همه این آدم ها را در کنار هم دید اما از تکرار و تواتر روایت ها می توان به میانگین واقعی انسان جنگ رسید و سهم اصلی و شایع را به کسانی داد که با انگیزه و عشق در راه دین و وطن در جبهه ها مقابل دشمن ایستادند. نویسنده من میترا نیستم اضافه کرد: ورود و خروج های نویسنده در کتاب سیاوش خوب است. خواننده نخ تسبیح را گم نمی نماید. فصل های کتاب ارتباط خوبی با هم دارند. نویسنده اطلاعات را یک دفعه در کتاب خرج نکرده است. برای درج خاطرات و اطلاعات برنامه داشته و ارزش اطلاعات را حفظ نموده است. بطورمثال تعلیق خوبی درباره ی حادثه پدر راوی داریم که اندک اندک در متن گره گشایی می شود و خواننده را دنبال خود می کشاند. یا در حادثه ای متوجه آشنایی نزدیکی سیاوش قدیر اهل خرم آباد با شهید بهروز مرادی یکی از قهرمانان سپاه خرمشهر می شویم. نویسنده پس از ایجاد شگفتی از دوستی آن دو با فلش بکی ماجرای آشنایی را مطرح می کند که در جای خود بسیار جذاب است. شخصیت شهید جهان بخش در کتاب به خوبی ترسیم شده است و حتی می شد اسم کتاب را برادر جهان بخش گذاشت. شخصیتی کاریزما که به تنهایی قادر می باشد یک خانواده و فامیل را هندل کند و حامی اصلی سیاوش در زندگی بوده است. معصومه رامهرمزی اظهار داشت: کتاب هایی می توانند معاصریت داشته باشند و در ذهن خواننده بنشینند که علاوه بر زندگی سوژه، مفهومی را معنا و ماندگار کنند. در این کتاب، مفهوم سربازی در ذهن ما می نشیند. کتاب هم معرف سیاوش قدیر است و هم سرشار از مفهوم سربازی است. کتاب های خاطره چون یکی از منابع اصلی مطالعات تاریخی است باید لیست اعلام داشته باشد و این کتاب نیز لیست اعلام دارد. لیست اعلام باید آورده شود که محققین بهره گیرند و بهره ببرند. شاید نام برخی از افراد مؤثر در جنگ یا اتفاقات مهم فقط یک دفعه در این کتاب آمده باشد و این مهم نباید از چشم محقق دور بماند. البته به نسبت اطلاعاتی که در کتاب می آید و نقشی که راوی دارد ضرورت ثبت اعلام متفاوت می باشد. به جهت اینکه کتابی بی رویه فربه نشود و ریتم کندی پیدا نکند منظومه سوالات مصاحبه باید به شکلی طراحی شود که معنای اصلی کتاب حاصل شود. گاهی جزییات در خدمت معنا نیست و سبب طولانی شدن پروسه تولید، انتشار کتاب، چاق و چله شدن بی رویه متن و افزایش قیمت کتاب است و هزینه غیر ضروری را به مخاطب تحمیل می کند. محسن شاه رضایی دیگر سخنران این جلسه بود که اظهار داشت: سیاوش قدیر سرباز ارتش نیست. سرباز ژاندارمری است؛ جایی که امروز دیگر نیست اما خاطراتش از زبان این سرباز است. در سلسله آموزش های خاطره نویسی و مستند نگاری می گوئیم خاطره بنویسید؛ این خاطره باید سوژه داشته باشد، سوژه با روش پژوهش پیدا می شود، سوژه که پیدا شد باید با بهره گیری از روش مصاحبه نوشته می شود، پس از مصاحبه گرفتن باید آنرا پیاده کرد، پس از پیاده سازی باید کد زد، تبدیل به نثر کرد، لحن گذاشت و در نهایت مستندات را آورد وتبدیل به کتاب کرد و داد برای چاپ، تمام این مراحل را در این این کتاب دیدم. این کتاب یک مثال موفقی است از آن سلسله آموزش هایی است که به نو قلم ها می دادیم. روایت سیاوش قدیر با لحن و لهجه خرم آبادی و صداقت به یادگار مانده از دهه شصت پایان بند جلسه نقد کتاب بود. راوی کتاب مورد نظر با بیان خاطره ای درباره ی شهید جهانبخش قدیر و ۲۳ شهید پادگان سنندج که برای حفظ این پادگان جان دادند پرداخت و اظهار داشت: مقاومت و شهادت آنها سبب شد انبوه مهمات پادگان سنندج به دست گروهک های ضد انقلاب نیفتد که اگر این اتفاق می افتاد شاید سرنوشت کردستان در آن برهه حساس تاریخی تغییر می کرد. 1402/04/07 19:34:57 5.0 / 5 462 تگهای خبر: آموزش , ادبیات , انتشار , تصویر این مطلب کادودونی را می پسندید؟ (1) (0) تازه ترین مطالب مرتبط آفتابی که بر آمد به غدیر از یادت رسانه ها به تصویرسازی بهتر از دو ملت کمک می کنند میراث یوسا برای کودکان رونمایی از فرزندان امروز، والدین به روز نظرات بینندگان در مورد این مطلب نظر شما در مورد این مطلب نام: ایمیل: نظر: سوال: = ۱ بعلاوه ۲