گفت وگو با فاتحی از فاتحان خرمشهر؛

برگشتیم و ماندیم تا خرمشهر را پس بگیریم، حماسه ای كه جاودانه شد

برگشتیم و ماندیم تا خرمشهر را پس بگیریم، حماسه ای كه جاودانه شد كادو دونی: محمد سبزه غلامی یكی از چند صد محمد ی كه در خرمشهر زیر آتش بعثی ها ماند تا شاهد آزادسازی این شهر باشد، از روزهای مقاومت با دست خالی در برابر دشمن می گوید.



خبرگزاری مهر، گروه استان ها- سیده فاطمه هلالات: «میهن»، «عشق و علاقه»، «حماسه هایی كه باید جاودانه شوند»، این ها كلیدواژه های محمد هستند. محمدی كه اتفاقاً سال ۶۱ بود و دید كه خرمشهر آزاد شد. اما حالا هم به دنبال چیز دیگری در خرمشهر می گردد. این محمد در تلاش است كه محمدهایی دیگر كه در خرمشهر درگیر و دار جنگ جا ماندند اما نامشان هنوز ثبت نشده است را در تاریخ جاودانه كند.
«محمد سبزغلامی» رزمنده دوران دفاع مقدس و دبیر ستاد یادواره شهدای خرمشهر است. این ستاد چند سالی است تشكیل شده و بزرگ ترین هدف آن جاودانه كردن حماسه های فرزندان خرمشهر، شهر حماسه هاست.
* اهل خرمشهر هستید، زمان آغاز مقاومت ۴۵ روزه خرمشهر هم بودید؟
بله خرمشهری هستم. خانه ما منطقه مولوی خرمشهر بود در دبیرستان انوشیروان، منطقه سنتاب درس خوانده ام. انقلاب كه شد ۱۸ ساله و دیپلمم را گرفته بودم اما زمان جنگ دوران سربازی را می گذراندم، در سوسنگرد خدمت می كردم و به علت خدمت در منطقه مرزی الله اكبر اطراف سوسنگرد در مقاومت ۴۵ روز حضور نداشتم.
* شما سوسنگرد بودید و خانواده خرمشهر بودند از حال آنها خبر داشتید؟
جنگ كه شد از خانواده حدود سه ماه بی اطلاع بودم. ظاهراً خانواده پس از بالا گرفتن درگیری به ماهشهر، امیدیه و شیراز مهاجرت كرده بودند و در آخر در بندرعباس مستقر شدند اما هیچ كداممان از سرنوشت همدیگر خبر نداشتیم.

من در جبهه سوسنگرد بودم یك بار وقتی می خواستم برای ماشینی كه من راننده آن بودم بنزین بكشیم دچار مسمومیت شدید شدم و ریه هایم صدمه جدی دید و ۶ ماه بستری شدم. همان موقع نمی دانستم خانواده ام چه سرنوشتی دارند آن ها هم نمی توانستند از من خبر بگیرند. پس از چند ماه با استفاده از یك آشنا كه اتفاقی با آن برخورد كردم، فهمیدم خانواده ام بندرعباس هستند، با آن ها تماس گرفتم و پس از مرخص شدن از بیمارستان هم نزد آن ها رفتم.
*در شرایط نا امن باز هم به خرمشهر برگشتید؟ ممكن است علت این كارتان را بگویید؟
می شود گفت به خاطر عرق ملی و مذهبی و انجام وظیفه و دفاع از میهن.
* می شود گفت احساستان نسبت به خرمشهر بعنوان یك خرمشهری هم مؤثر بود؟
بله البته. من در خرمشهر به دنیا آمدم و بزرگ شدم، كودكیم در خرمشهر گذشت. همان جا درس خواندم؛ برایم سخت بود شهرم در دست دشمن باشد. برای همین از بندرعباس به شیراز رفتم، در ستاد رزمندگان كه شیراز بود ثبت نام كردم. بعدش آمدم ماهشهر آنجا دفتر پشتیبانی سپاه خرمشهر مستقر بود به دفتر رجوع كردم و آخر سال ۶۰ بود كه بعنوان یك بسیجی به خرمشهر برگشتم.
* و پس از رفتن به خرمشهر كجا مستقر شدید؟
تا زمانی كه حكمم از بسیج بیاید در هتل پرشن( هتل پارسیان فعلی) آبادان مستقر بودیم. حكمم كه از سپاه بعنوان بسیج ویژه آمد وارد واحد ۱۰۶ شدم. البته قبلش هم دوره بسیج را گذرانده بودم. بعدازآن در فلكه پمپ بنزین كوتشیخ كه مقر واحد ۱۰۶ بود مستقر شدم و حدود یك سال تا عملیات بیت المقدس همان جا بودم.
مأموریت واحد ۱۰۶ چه بود؟
واحد ۱۰۶ درواقع توپخانه ای بود كه بچه ها طراحی نموده بودند. توپ های ضد زره ۱۰۶ به صورت توپخانه شلیك می كرد. ما درآن واحد موقعیت های دشمن كه قبلاً شناسایی شده بودند را هدف قرار داده و شلیك می كردیم. این كار احتیاج به تخصص داشت من از مربی هایی مثل سید رسول بحرالعلوم و فرهاد مولایی یاد گرفتم و بعدها خودم آموزش هم می دادم.

* و بالاخره عملیات بیت المقدس آغاز شد. آن عملیات را به خاطر دارید؟
بله خیلی خوب. تیپ ۲۲ بدر كه زیرمجموعه سپاه خرمشهر بود تشكیل شد. فقط سپاه خرمشهر بود كه برای آن تیپ تشكیل دادند و امكانات و تجهیزات در حد یك تیپ به آن اختصاص داده شد. پیشنهاد فرماندهی تیپ ۲۲ بدر را به شهید عبدالرضا موسوی فرمانده سپاه خرمشهر در آن زمان داده بودند كه نپذیرفت چون دوست داشت آزاد باشد و عملیات را از نزدیك تحت نظر داشته باشد و در نهایت این مأموریت به عبدالله نورانی سپرده شد. چندین گردان و گروهان تشكیل شد. آن زمان با جیپ های۱۰۶ به تیپ ۲۲ بدر پیوستم. ۱۰ ماشین جیپ ۱۰۶ وجود داشت كه از قبل آن ها را آماده و مجهز و تقسیم كردیم. هر ماشین با سه نفر كه شامل یك راننده، یك توپچی و یك خدمه بود در عملیات شركت می كرد. من باوجوداینكه كار با توپ را بلد بودم در آن عملیات راننده ۱۰۶ بودم.
عملیات بیت المقدس چهار مرحله داشت كه سه مرحله مربوط به خرمشهر و یك مرحله مربوط به سمت پادگان حمید بود. در مرحله اول كه ۱۰ اردیبهشت بود عملیات از دارخوین آغاز شد. آنجا كمپی برپا كرده بودند. ما از دارخوین به سمت رودخانه كارون حركت كرده و از پل آزادی كه در نزدیكی دارخوین نصب شده بود از كارون گذشتیم و به سمت جاده خرمشهر اهواز حركت كردیم. در آن جاده به سمت منطقه پیش ساخت خرمشهر رسیده بودیم كه مرحله اول عملیات به اتمام رسید.
مرحله دوم عملیات ۱۸ اردیبهشت آغاز شد ما تا مرحله دوم چند روزی را همان جا مانده بودیم و در همان مدت هم اتفاقاتی برایم افتاد كه هنوز یادم مانده است. مثلاً یك بار می خواستم بروم مهمات را با ماشین بیاورم. آن موقع مهمات در گودال جاسازی می شد. به گودال كه رسیدم عراقی ها با كاتیوشا، ۴۰ گلوله موشك به سمت من شلیك كردند. همان جا حس كردم كه مرگم حتمی است در گودال روی مهمات دراز كشیدم و شهادتین را خواندم و خودم را روی صندوق های مهمات انداختم گلوله های كاتیوشا به گودال نزدیك می شد و من در انتظار شهادت، ولی شلیك به اتمام رسید و من سالم ماندم سریع مهمات را بار زدم و به مقر برگشتم. آرامش خاصی را در همان لحظه در گودال مهمات تجربه كردم كه نمی توانم فراموش كنم.
مرحله بعد هم خودمان را به جاده خرمشهر اهواز رساندیم و در مرحله آخر عملیات ما به رو به روی پل نو رسیده بودیم اما به خاطر تلفات سنگین تیپ ۲۲ بدر منحل شده بود و به محل سپاه خرمشهر برگشتیم. آن زمان خیلی ها به نزدیك شهر رسیده بودند و ما با جیپ ۱۰۶ به سمت گمرك رفتیم همان جا هم ۱۴ هزار عراقی به اسارت رزمندگان اسلام رسیده بودند. از همان جا ما وارد شهر شدیم.
* در جشن پیروزی مسجد جامع هم شركت كردید؟
بله ما هم به سمت مسجد جامع رفتیم. تمام رزمندگان از تیپ های مختلف همه از سراسر جبهه های عملیات خودشان را به خرمشهر و مسجد جامع می رساندند. به خاطر اینكه مسجد جامع از اول سمبل مقاومت خرمشهر بود و همه دوست داشتند به آنجا بروند. نزدیك ظهر بود كه به مسجد جامع رسیدیم خیلی تشنه بودیم همان موقع تانكری از شربت خاكشیر از طریق رسید، ما به جای آب، شربت می خوردیم ولی تشنگی مان بدتر می شد. باوجود گرسنگی و تشنگی تا ظهر همان جا ماندیم، یكی از رزمنده ها اذان گفت و نخستین نماز جماعت پس از پیروزی را همان جا در مسجد جامع اقامه كردیم.

* پس از فتح خرمشهر چه كردید؟
بعد از آزادسازی خرمشهر تا زمان بازسازی در خرمشهر ماندم تا زمانی كه جبهه جزیره مینو را سپاه خرمشهر تحویل گرفت و ما آنجا مستقر شدیم و من مسئول مقر وسط شدم. در همان زمان هم در محل بانك ملی روبروی مركز مخابرات توسط خمپاره های عراقی زخمی شدم اواخر سال ۶۳ از سپاه جدا و به استخدام شركت ملی حفاری ایران درآمدم و در آنجا مشغول به كار شدم ولی پس از هفت ماه دوباره به جبهه خرمشهر برگشتم و ازآنجا به پادگان شهید حبیب اللهی رفتم و در سمت مربی آموزشی مشغول به خدمت شدم.
* اكنون دبیر ستاد یادواره شهدای خرمشهر هستید. درباره چرایی و چگونگی این یادواره هم توضیح می دهید؟
درست است از سپاه جدا شدم اما ارتباطم با سپاهیان و هم رزمانم قطع نشد. ستاد یادواره شهدای خرمشهر را تشكیل دادیم و كار در ابتدا با همكاری استانداری شروع شد كه ساختمانی در اهواز در اختیار ستاد قرار گرفت و عمده فعالیت های ستاد تهیه بانك جامع اطلاعات شهدای خرمشهر است كه شروع كار با جمع آوری اسامی، یاد و خاطرات این شهیدان بود كه در بانك اطلاعات جامع ذخیره می شد.
* منظورتان بانك جامع برای شهیدانی است كه در خرمشهر به شهادت رسیدند یا شهدای خرمشهری است؟
تعداد كل شهدایی كه در خرمشهر به شهادت رسیده اند حدود ۵۵ هزار شهید است كه در عملیات های مختلف بیت المقدس، كربلای ۴ و ۵ در شلمچه و دیگر عملیات ها در دیگر مناطق خرمشهر شهید شدند اما در بانك جامع اطلاعات شهدای خرمشهر تنها اطلاعات مربوط به رزمندگان و مردم خرمشهر كه اصالتاً خرمشهری بوده و به شهادت رسیده اند ثبت می گردد كه آمار ابتدایی كه از بنیاد شهید درباره شهدای خرمشهری گرفته شد حدود ۷۰۰ شهید بوده كه این رقم و پس از فعالیت ستاد به یك هزار و ۴۵۰ شهید رسیده و همچنان روند شناسایی شهدای خرمشهر در حال انجام می باشد.

* گردهمایی فاتحان خرمشهر با حضور رزمندگان خرمشهری عملیات بیت المقدس هرسال، سوم خرداد در خرمشهر توسط ستاد یادواره شهدای خرمشهر برگزار می گردد كه شما دبیر اجرایی آن هستید، هدف از برگزاری این كنگره چیست؟
دو سال اول این كنگره توسط بنیاد مستضعفان برگزار گردید اما از سال سوم، ستاد یادواره شهدای خرمشهر متولی برگزاری برنامه شد كه هرساله تمام رزمندگان خرمشهری ساكن در نقاط مختلف كشور را دعوت كرده تا دورهم جمع شوند. خاطره گویی و اجرای نمایش و انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به نسل های آینده از برنامه های این گردهمایی است. این برنامه با حضور میهمانان كشوری برگزار می گردد و هدف از برگزاری این كنگره این است كه رزمندگان احساس نكنند فراموش شده هستند و از سویی فرهنگ جهاد و ایثار و گذشت هم به نسل بعد منتقل شود.
* این گردهمایی در طول این ۱۲ سال برگزاری تغییراتی هم داشته است؟
امسال برنامه برگزاری تغییر كرده و ستاد گردهمایی فاتحان خرمشهر را راه اندازی كردیم و قرار شد گردهمایی فاتحان در ایام ۱۰ و ۱۸ اردیبهشت و سوم خرداد كه هم زمان با مراحل انجام عملیات بیت المقدس است به ترتیب در تهران، اهواز و خرمشهر برگزار گردد. البته باوجود تلاش های بسیار این مراسم امسال در تهران برگزار نشد اما از سال آینده به صورت ملی۱۰ اردیبهشت در تهران برگزار می شود، مراسم اهواز هم با تأخیر برگزار گردید اما سوم خرداد طبق رسم هرساله امسال هم در خرمشهر برگزار می شود.
از دیگر تأثیرات این گردهمایی، ورود رزمندگان دفاع مقدس در امور انسان دوستانه و خیریه است كه مبادرت به تأسیس موسسه خیریه امدادگران عاشورا كردند كه مختص بیماران سرطانی و صعب العلاج خرمشهری است. متأسفانه پرونده این بیماران از زمان تأسیس كه ۳۸ بیمار داشت به ۲۸۰ پرونده در سال ۱۳۹۷ رسیده كه باهمت رزمندگان و پیشكسوتان هشت سال دفاع مقدس به كمك مردم خیر، امسال مركز فوق تخصصی شیمی درمانی خرمشهر با نام حضرت فاطمه زهرا(س) افتتاح می گردد و بلافاصله در كنار آن كلنگ ساختمان فوق تخصصی پرتودرمانی هم زده شده و با یاری مردم خیر خرمشهر در نقاط دیگر هم ساخته خواهد شد.
هرچند از فتح خرمشهر ۳۶ می گذرد اما فاتحانش هنوز نفس می كشند و خط سرخ مقاومت تا پیروزی در پهنه گیتی امتداد خواهد یافت.

1397/03/03
20:25:57
5.0 / 5
4909
تگهای خبر: رمان , شركت , فرهنگ
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۱ بعلاوه ۳
کادو

كادو دونی

فروش انواع کادو

kadodooni.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كادو دونی محفوظ است