سرگذشت عجیب شاهنامه!

سرگذشت عجیب شاهنامه! به گزارش کادو دونی، فرزاد قائمی شاهنامه را متنی فراملی می خواند و به کارکرد هویتی آن در بین ایرانی ها و دیگر کشورها اشاره می کند. او اعتقاد دارد توده های مردم در سده های پیشین برخوردی با شاهنامه نداشتند اما به صورت شفاهی با آن زندگی می کردند و امروزه ضروری است شاهنامه به زندگی مردمان امروزی برگردد. وی همینطور اهدای شاهنامه به خانواده های تاجیک را امری تبلیغی می خواند که اثر فرهنگی ندارد.


این استاد دانشگاه و شاهنامه پژوه به دنبال خبر اهدای یک نسخه شاهنامه به خانواده های تاجیک در کشور تاجیکستان به دستور رئیس جمهور این کشور، در گفت و گو با ایسنا در رابطه با ریشه های فرهنگی توجه به شاهنامه در تاجیکستان و مقایسه آن در بین مردم ایران، با اشاره به اینکه «شاهنامه برای مردمانی که در مجموعه تمدن ایران بزرگ زندگی می کردند، یک متن هویتی بوده و کارکرد هویتی داشته است»، اظهار داشت: در طول هزار سال قبل شاهد رشد، تکامل و کارایی زبان فارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام بوده ایم، حتی در سده های نهم تا دوازدهم اهمیت این زبان از زبان عربی بیشتر شده و در قلمرو وسیع گورکانی، عثمانی و صفوی به عنوان زبان رسمی و اصلی بوده است. همینطور زبان فارسی، زبان مشترک بین اقوام متفاوت خصوصاً ایرانی و اقوامی که با ایرانیان در تماس بودند، شناخته می شود. عملاً بیشترین مشوقان زبان فارسی، دربارهای ترک بودند.

رقابت حول محور شاهنامه
او با اشاره به این که زبان فارسی هیچ وقت محدود به فارس زبان ها نبوده، اظهار داشت: وقتی در منابع نگاه می نماییم، می بینیم نمودی که زبان فارسی در منابع عثمانی و گورکانی داشته حتی بیشتر از صفویان بوده و شاهنامه به عنوان متن محوری اثر فرهنگی فارسی بوده است؛ از دوره ایلخانی تا دوره معاصر شاهد افزایش توجه و رویکرد اقوام، حکومت ها و ملل متفاوت داخل حوزه تمدن اسلامی به شاهنامه بوده ایم به شکلی که دربارهای مختلف جهان اسلام، از هند و آسیای میانه تا آسیای صغیر و شمال آفریقا، در استنساخ نسخه ای از شاهنامه، تقلید و الهام گرفتن از شاهنامه و حفظ، ثبت و ضبط آن باهم رقابت می کردند.

شاهنامه چی های دربار عثمانی
قائمی با تکیه بر این که شاهنامه یک متن فراملی بوده، بیان کرد: در تشکیلات عثمانی آن هم در زمانی که بشدت با صفویان درحال ستیز و رزم بودند، دیوانی به نام دیوان شاهنامه داشتند که در صدر آن یک شاعر فارسی زبان به عنوان شاهنامه چی ریاست دیوان را بر عهده داشت. رویکرد دیوان این بود که با الهام از شاهنامه و برمبنای بحر و سبک و زبان شاهنامه، تاریخ عثمانی را به نظم فارسی تبدیل درمی آوردند. با اینکه کارکرد اصلی شاهنامه، حفظ هویت ایرانیان در طول تاریخ بوده؛ اما عملاً شاهنامه برای بخش های متفاوت تمدن اسلامی، کارکرد یک متن هویتی را ایفا می کرده است؛ بازتاب هایی که از شاهنامه در متون مختلف می بینیم محدود به زبان فارسی نمی شود. امروزه بیشترین اقتباس ها و تقلیدها را، خصوصاً متونی که متأثر از شاهنامه هستند، نه تنها در زبان فارسی بلکه در گونه های زبان ترکی و گونه های زبان کردی و حتی زبان های اردو و پشتو می بینیم. این مبحث نشان میدهد شاهنامه در طول هزار سال گذشته، علاوه بر کارکرد اصلی اش که برای زبان فارسی است، نقش ویژه ای در کلیت فرهنگ متنوع حوزه وسیع تمدنی از هند تا آسیای صغیر را ایفا کرده است.

غروب و طلوع شاهنامه در دوره مغول ها
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه به عقیده تاریخ پژوهان احیای تدریجی هویت ایرانی بر پایه رویکرد به شاهنامه از دوره ایلخانی شکل گرفته است، توضیح داد: در سده های پنجم و ششم، یعنی در دوران رشد حکومت های سلجوقی و خوارزمشاه، واژه ایران به تدریج درحال فراموشی بود و مورخی مانند بیهقی، حتی عامدانه از فردوسی یاد نکرده است. در دوران مغول زمانی که رویکرد حذف ایران و حذف شاهنامه با فروپاشی دستگاه خلافت به کنار نهاده شده، ایرانیان از این فرصت نهایت استفاده را کرده و شاهنامه را در بدنه اصلی تحولات فرهنگی جدید قرار می دهند تا جایی که مغول ها هم تحت تاثیر کاریزمای شاهنامه قرار می گیرند و نخستین حماسه های تاریخی که در رابطه با تاریخ عصر مغول نوشته می شود، به تقلید از شاهنامه نگاشته شده که خود نکته شگفتی است.

مردمانی که به شاهنامه دسترسی نداشتند اما با آن زندگی می کردند
او رشد تشیع در ایران را در سده های هشتم و نهم تحت تاثیر شاهنامه خواند و افزود: تقلید و تکمیل شاهنامه و سرودن منظومه های حماسی متأثر از شاهنامه از ۵۰ سال بعد از پایان شاهنامه، با اسدی طوسی شروع شده و تا روزگار معاصر تداوم پیدا کرده است. در کنار سرایش حماسه های ملی، حماسه های تاریخی و حماسه دینی، نقش اصلی تداوم شاهنامه در بین بدنه جامعه بوده است؛ مردمانی که از سواد بی بهره بودند و طبیعتاً به متن شاهنامه دسترسی نداشتند، شاید حتی بیتی از شاهنامه را بصورت مستقیم نشنیده بودند؛ اما به شیوه شفاهی با شاهنامه زندگی می کردند.
او افزود: شاهنامه متنی بوده که طی سده های مختلف به دو صورت در بین مردم حضور داشته است؛ یکی در بین نخبگان و طبقه بالای جامعه بصورت متنی و شاهنامه خوانی بود و دیگری در بین توده مردم که بوسیله نقل و نقالی و بصورت شفاهی حفظ شده است.
در این زمینه بیشتر بخوانید:
نگاهی دیگر به اهدای شاهنامه به خانواده های تاجیک
جزئیاتی عجیب از توجه تاجیک ها به «شاهنامه»

ممنوعیت شاهنامه خوانی در بین قشقایی ها
فرزاد قائمی با اشاره به اینکه سنت نقل قصه های شاهنامه در نقاط ایران در خلال سده ها تداوم داشته، بیان کرد: نکته بسیار جالب توجه این است که شاهنامه به زبان اقوام مختلف تکلم می شده؛ در بین کردها شاهنامه به زبان کردی روایت می شده، در بین ترک ها به زبان ترکی. البته در دوره تبلیغ شوونیسم ملی در عصر پهلوی، سیاست ورزان حکومت پهلوی از درک اهمیت این مساله قاصر بودند تا جایی که مقارن با برگزاری هزاره شاهنامه و تبلیغ و تشویق شاهنامه، شاهنامه خوانی در بین قبایل قشقایی ممنوع می شود؛ چونکه آنها به زبان مادری خود، یعنی زبان ترکی و از روی ترجمه ترکی شاهنامه را می خواندند.

گسست از شاهنامه در دوره پهلوی
او افزود: درک نکردن ماهیت ارتباط مردم با شاهنامه در دوره پهلوی منجر به این شد که شاهنامه به یک متن تک بعدی تبدیل گردد و شکاف و گسستی در بین بخش های مختلف جامعه رخ بدهد. این مساله با قهر نسبت به شاهنامه در دوره های کوتاهی بعد از انقلاب اسلامی همراه بود؛ اما خوشبختانه به تدریج این فضا تلطیف شد و باز رویکرد بخش های متفاوت به شاهنامه درحال افزایش است.

حضور شاهنامه در زندگی روزمره مردم
این استاد زبان و ادبیات فارسی با اشاره به اینکه در دنیای گذشته شاهنامه به زبان روز مردم درآمده و برای بخش های مختلف جامعه قابل درک بوده است، اشاره کرد: طبیعتاً در هیچ دوره ای، همه افراد جامعه توان خواندن متن شاهنامه و ارتباط مستقیم با یک متن ادبی کلاسیک را نداشتند؛ اما این که شاهنامه از چنین اهمیتی در فرهنگ اجتماعی ایرانیان و حتی غیرایرانیان برخوردار بوده به این نکته برمی گردد که شاهنامه بصورت «متنی» در بین مردم حضور نداشته؛ بلکه حضورش در آیین ها، جشن ها و اتفاقات متفاوتی که در زندگی روزمره مردم وجود داشته، نقل و قصه گویی قصه های شاهنامه، حضور شخصیت ها و داستان ها در امثال و حکم و ضرب المثل ها و زندگی روزمره مردم بوده، در حقیقت شاهد نمودهایی از حیات اجتماعی شاهنامه در بین مردم بودیم؛ اما متأسفانه در عصر جدید، این اتفاق گرفتار گسست شده است.
در هیچ دوره ای، همه افراد جامعه توان خواندن متن شاهنامه و ارتباط مستقیم با یک متن ادبی کلاسیک را نداشتند

محدود شدن شاهنامه به مطالعات تخصصی شاهنامه
او سپس اظهار داشت: در دنیای امروز تنها حوزه ای که نسبت به شاهنامه از فعالیت و تکاپو برخوردارست حوزه پژوهش است. متأسفانه شاهنامه به مطالعات تخصصی دانشگاهی محدود شده که تأثیری بر بدنه جامعه مخاطبان این متن ندارد. اتفاقی که باید بیفتد و نسبت به آن کوتاهی شده، این است که شاهنامه را به زبان زندگی مردم بیاوریم. طبیعتاً در دنیای قدیم با عنایت به خصوصیت های زندگی مردمان، شاهنامه به زندگی مردم آمده بود؛ اما اینگونه ها طبیعتاً در دنیای امروز تداوم پیدا نخواهد کرد. اگر می خواهیم شاهنامه به زندگی مردم امروزی بازگردد باید شاهنامه به زبان های روز تبدیل گردد، باید از شاهنامه بازآفرینی های سینمایی، تلویزیونی و بازتاب های رسانه ای داشته باشیم. شاهنامه را در محافل اجتماعی در قالب بازی و تفریحات سالم و در قالب محصولات فرهنگی و هنری جدید بازسازی کنیم. طبیعتاً این اتفاق در چند دهه گذشته به نحو قابل توجهی انجام نشده و این نوعی گسست و فرونهشت را در رویکرد توده جامعه به شاهنامه به وجود آورده است.
قائمی با اشاره به اینکه مردمان ایرانی و غیرایرانی همدل با فرهنگ ایران تاریخی همچنان نسبت به پیوند به ریشه های عمیق شاهنامه احساس عطش دارند، اظهار داشت: این مردمان در طول سالهای اخیر نیاز بیشتری به برقراری ارتباط با این متن حس می کردند، نیازی که بعضاً نسبت به تأمینش احساس ناتوانی کرده و کمبود برنامه ریزی های فرهنگی به این قضیه دامن زده است. البته در ایران و تعدادی از کشورهای همسایه این دغدغه در بین مسئولین و سیاست گذاران فرهنگ به وجود آمده که مابین بدنه جامعه و شاهنامه، انس و الفت دوچندان برقرار کنند که گاه موفق بوده اند و متأسفانه بیشتر ناموفق چونکه از ابزار و شیوه های بعضاً نادرست برای این اصلاحات فرهنگی استفاده می شود. یکی از اتفاقات اخیری که در این زمینه رخ داده اهدای شاهنامه به خانواده های تاجیکستان به فرمان ریاست این کشور بوده است. آن چه می دانیم این است که مردم تاجیک برای شاهنامه و فردوسی ارزش بسیار زیادی قائل اند، تا جایی که از حکیم طوس با عنوان حضرت فردوسی یاد می کنند.
دراین زمینه بیشتر بخوانید:
واکنش شفیعی کدکنی به اهدای شاهنامه به تاجیک ها
بابای تاجیک ها که از خون ایرانیها بیرون رفته!

مانعی برای بازگشت به متون ادبی گذشته
این شاهنامه پژوه در قسمت دیگری از سخنان خود با اشاره به عطش جمهوری های جداشده از شوروی برای بازگشت به فرهنگ پساکمونیستی و توضیحی در رابطه با سیاست یکدست کردن مردم با سرکوب مذهب و خرده فرهنگ ها در دوره شوروی، اظهار داشت: قسمتی از این سرکوب ها فرهنگی و مذهبی بود و بخش دیگر زبان بود. سرکوب زبانی متمرکز بر غلبه زبان و ادبیات روسی بود؛ مردمان این سرزمین ها وقتی حتی فارسی و ترکی و ترکمنی صحبت می کردند، گویش خویش را با خط سیریلیک می نوشتند که این مساله خود مانع مهمی در راه بازگشت فرهنگی به شمار می آید. امروزه تاجیک ها همچنان دارند با زبان شیرین فارسی تاجیکی صحبت می کنند که یکی از اصیل ترین گونه های فارسی دری است؛ اما به خط سیریلیک می نویسند و این خط بیگانه مانع بزرگی برای رجوع به متون ادبی گذشته به شمار می رود، تا جایی که بخش عمده ای از مردمان امروز تاجیکستان و مردمان تاجیک کشور ازبکستان از خواندن متون ادبی شعرای گذشته و درک مفاهیم آنها محروم هستند. اگرچه در تاجیکستان فردوسی و رودکی و عطار و خیام را بسیار دوست می دارند و در جای جای تاجیکستان یادمان ها و نمادهایی برای بزرگان به وجود آورده اند، اما این علاقه و رویکرد بیشتر جنبه سطحی دارد، حتی در مقایسه با ایرانیان تاجیکان از حیث رابطه متنی فاصله بیشتری با این متون دارند.

تبلیغ بی اثر شاهنامه
فرزاد قائمی اضافه کرد: یکی از سیاست های دولت فعلی تاجیکستان این بوده که مابین متون و بدنه جامعه رابطه بهتری بوجود آورد و با وجود کوشش های تعدادی از شخصیت های بزرگ فرهنگی این کشور که خواستار بازگشت الفبای کهن و حذف الفبای سیریلیک هستند، همچنان دولت تاجیکستان بر حفظ خط و الفبای روسی پافشاری دارد و با توجه به این پافشاری اقداماتی ازاین دست به انجام می رسد که به ظاهر تلاشی برای احیای فرهنگ گذشته است. رئیس جمهور تاجیکستان تلاش دارد از خود یک چهره کاریزماتیک و فرهنگی نشان دهد و تبلیغات بسیاری در رابطه با ادبیات و فرهنگ گذشته و خصوصاً شاهنامه فردوسی داشته و بخش زیادی از این تاکید جنبه سیاسی و سطحی دارد و متأسفانه همچنان رویکرد های اصلی در ادامه سیاست های قبلی (دوران شوروی) است. نبود فضای باز سیاسی و وجود نوعی حکومت فردی در جمهوری ها طبیعتاً به نبود رشد فرهنگی این جوامع دامن زده است. اهدای شاهنامه به خط سیریلیک به خانواده های تاجیک با همین رویکرد اتفاق می افتد و تصور نمی کنم فارغ از جنبه های تبلیغاتی تاثیر چندانی در احیای فرهنگ کهن مردمان ایرانی و تاجیک در این قلمرو داشته باشد.
فرزاد قائمی

1402/09/25
15:00:28
5.0 / 5
330
تگهای خبر: ادبیات , اهدا , تخصص , جشن
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۳
کادو

كادو دونی

فروش انواع کادو

kadodooni.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كادو دونی محفوظ است