گفت وگوی مهر با دختری كه اسیر صهیونیست ها بود؛

تخیل می کردیم در زندان باز می شود و نجاتمان می دهند

تخیل می کردیم در زندان باز می شود و نجاتمان می دهند کادو دونی: وقتی در زندان بودیم، با زنان دیگر این صحنه را تخیل می کردیم که درهای زندان باز می شود و مجاهدان ما را آزاد می کنند. فکر می کنم محقق شدن این آرزو خیلی نزدیک است.



خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: هبة اللَبدی دختر جوان فلسطینی است که ۲۰ جولای ۲۰۱۹ به اسارت صهیونیست ها درآمده و سه ماه بعد در ششم نوامبر آن سال آزاد شد. او می گوید ۴۳ روز آخر اسارتش، به اعتصاب غذا اختصاص داشت که در نهایت سبب آزادی اش شد. او اینروزها در لبنان تحصیل می کند و ۳۶ سال دارد. زمانی هم که اسیر شد، ۳۲ ساله بود.
لبدی برای رونمایی از کتاب «عاصمه السماء» (فلسطین از دیدگاه سیدحسن نصرالله)، به غرفه ایران در هشتمین نمایشگاه کتاب لبنان آمده بود و بعنوان مخاطب این برنامه، مستمع سخنرانی شیخ شفیق جرادی رئیس انتشارات دارالمعارف الحکمیه در بیروت بود. بعد از پایان برنامه، یکی از مسؤلان غرفه ایران او را معرفی نمود و گفت این خانم اسیر اسرائیلی ها بوده است. تجربه اسارت در بند صهیونیست ها، مطلبی نیست که خبرنگاران بتوانند به سادگی از کنارش عبور کنند. بنابراین گفتگو و سلام وعلیکی که تصور نمی کردم بیشتر از چند دقیقه زمان ببرد، با زندانی سابق صهیونیست ها و بانوی مبارز امروز شروع شد و حدود ۴۰ دقیقه طول کشید.
این گفتگو به زبان انگلیسی و عربی انجام شد و گاهی مشترکات دینی چون آیات قرآن هم به یاری مان آمدند. خصوصیت جالب شخصیت هبة اللَبدی یا هبا لبدی، تحولی است که او را از یک دختر بی تفاوت تبدیل به مبارزی مصمم کرده است.
در ادامه مشروح گفت وگو با این بانوی آزاده فلسطینی را می خوانید؛
* خانم لبدی، شما اسیر صهیونیست ها بوده اید. اما قبل از هر صحبتی اجازه بدهید یک سوال مهم بپرسم. چرا اسرائیلی ها شما را به قتل نرساندند؟
نمی توانند.
* ببینید، نکته این جاست که اگر شما را از سر راه بردارند، برایشان بهتر است و هزینه کمتری خواهد داشت. چون وقتی شما زندانی هستید، بالاخره روزی آزاد می شوید که همینطور هم شد و در نهایت کلی گزارش و مطلب در رابطه با شما کار شد و شما قهرمان شدید. ازاین رو برای صهیونیست ها بهتر است شما حذف نمایند. نه؟
خب نمی توانند این کار را بکنند.
* چرا؟ آنها که هرکاری بخواهند می کنند و مجامع بین المللی هم که در خدمت خودشان هستند...
این طور باید ۱۱ میلیون انسان را بکشند. توانایی و امکاناتش را ندارند. به همین خاطر است که فلسطینی ها را زندانی می کنند. بسیاری از فلسطینی ها به زندان عادت کرده اند و مرتب، زندانی و آزاد می شوند.
اما یک نکته مهم وجود دارد. اسرائیل نمی تواند همه ما فلسطینی ها را بکشد. بله! اما خیلی دوست دارد روی ما سیطره داشته باشد و ما را تبدیل به برده های خودش کند.
* در زندان، شما را شکنجه هم کردند؟
بله. وحشتناک بود!
* چه طور؟ شوک الکتریکی؟ بدرفتاری؟ مشت و لگد؟
به صورتم سیلی زدند. ضرباتی به صورتم زدند. موهایم را هم می کشیدند. می دانید که من قبل از زندان و آزادی ام، حجاب اسلامی نداشتم و موهایم معلوم بود. همین مسئله برای اسرائیلی ها خیلی خوشحال کننده بود.
همان اول که مرا روی صندلی بازجویی نشاندند، این سوال را پرسیدند که به چیزهایی اعتقاد داری؟ اسلام را قبول داری؟ پیامبر را قبول داری؟ * چرا؟
همان اول که مرا روی صندلی بازجویی نشاندند، این سوال را پرسیدند که به چیزهایی اعتقاد داری؟ اسلام را قبول داری؟ پیامبر را قبول داری؟
* قبول داشتید؟
خب من یک فلسطینی بودم که کاری به این کارها نداشتم. پدر و مادرم مسلمان و باحجاب بودند ولی من نه. اصلی کاری به کار دین نداشتم. همین هم برای اسرائیلی ها امتیاز بود.

* خانم لبدی، تابعیت شما فلسطینی است دیگر؟! درست است؟
هم پاسپورت فلسطینی دارم هم پاسپورت اردن را. به همین خاطر به فلسطین رفت و آمد داشتم که در یکی از همین رفت وآمدها بازداشتم کردند. در خانه بودیم که ریختند و مرا بردند. مادرم و خاله ام هم حضور داشتند.
* آنها را هم دستگیر کردند؟
نه. فقط مرا که جوان بودم با خودشان بردند.
* در کدام زندان، اسیر بودید؟
زندان های مختلفی را تجربه کردم. اول به زندان هایی در اورشلیم و حیفا منتقل شدم. بعد به یک زندان زنان در دمون رفتم. کنار این زندان، یک زندان برای کودکان فلسطینی بود که ۲۰۰ دختر و پسر کوچک در آن زندانی بودند و وضعیت شان تأسف بار بود. بعد هم به زندان رمله و یک زندان دیگر منتقلم کردند.
* واقعاً؟ شما در رمله هم بوده اید؟
بله. خیلی بد و وحشتناک بود! این را بدانید که زنان زیادی در فلسطین زندانی و در محاصره اند.
* یک سوال! بازجوی شما مرد بود یا زن؟
مرد. البته باید بگویم هم مرد بودند هم زن. این نکته هم برایتان خیلی جالب است که بدانید اسرائیلی ها خیلی ترسو هستند. در مقطعی از اسارت، در سلولی بودم که اتاقی کوچک بود و دوربین مداربسته، به صورت ۲۴ ساعت تصویرش را به اتاق فرمان اسرائیلی ها منتقل می کرد. در سلول تنها بودم. زمانیکه می خواستند برایم غذا بیاورند، یک سرباز وارد می شد و دست هایم را می گرفت تا نتوانم حرکتی کنم و دیگری ظرف غذا را کناری می گذاشت.
وقتی در مدارس ابتدایی در اردن درس می خواندیم، حقیقت دین را به ما نمی گفتند. معلم هایمان می گفتند «کوثر» یک رودخانه بهشتی است. کسی به ما نمی گفت این سوره برای حضرت فاطمه زهرا (س) نازل شده است. در رابطه با ایران هم می گفتند آنها یک مشت کافر و بی ایمان هستند نمونه دیگر، در راهروی بسیار باریکی رخ داد که به یکی از درهای زندان منتهی می شد. راهرو خیلی باریک بود و اگر کسی از روبرو می آمد، باید کامل تا ابتدای راهرو عقب می رفتی تا او عبور کند. یک مرتبه من با دست و پای بسته در این راه هدایت می شدم و پشت سر یک افسر زن اسرائیلی بودم که جلوتر برود و در را باز کند. از ترس این افسر، اول مرا تا اول راهرو برگرداندند تا وی در را باز کند، بعد باردیگر مرا وارد راهرو کردند که از آن در عبور کنم.
* این ترس و هراس ظاهراً خصوصیت همیشگی این قوم است!
بله. خدا هم در قرآن اشاراتی در اینباره دارد.
* همیشه از پشت سرشان می ترسند!
من قبل از اسارت و آزادشدنم، چیزی از قرآن و اسلام و ایران نمی دانستم. پس از آزادی بود که با حضرت زینب (س) آشنا شدم و این شخصیت زندگی ام را زیر و رو کرد.
* پس یک جوان لائیک بوده اید!
بله. ببینید! وقتی در مدارس ابتدایی در اردن درس می خواندیم، حقیقت دین را به ما نمی گفتند. معلم هایمان می گفتند «کوثر» یک رودخانه بهشتی است. کسی به ما نمی گفت این سوره برای حضرت فاطمه زهرا (س) نازل شده است. در رابطه با ایران هم می گفتند آنها یک مشت کافر و بی ایمان هستند.
* یهودی ها آن جا هم خیلی فعال هستند!
گفتم که قبل از اسارت، نه حضرت زینب را می شناختم نه اسلام را. جالب است که مادر مسلمان و باحجاب من، که یک زن تحصیل کرده است و مهندسی شیمی خوانده، نمی دانست سوره کوثر برای حضرت فاطمه (س) است. مادر و پدر من انسان های خوبی هستند ولی خاندان پیامبر (ص) را نمی شناختند.
* زندگی شما را باید به پیش و بعد از اسارت تقسیم کرد!
دقیقاً!
* ظاهراً این اسارت برای شما لازم بوده و مسیر جدیدی را در زندگی تان باز کرده است!
این طور بود که با سیده زینب (س) آشنا شدم. مگر می شود زنی با دست بسته و در زنجیر اسارت، آن طور جلوی جبار زمان، سرش را بالا گرفته و سخنرانی کند؟ به شما گفتم که اسرائیلی ها از بی حجاب بودن و بی دین بودن من خوشحال بودند. من هم مثل آنها بودم.
خانواده من اهل سنت بودند. خودم هم که گفتم به دین کاری نداشتم. اما بعد از زندان و آشنایی با حضرت زینب (س)، با دین آشنا شدم و بعد هم؛ بله! شیعه شدم. جالب است که خواهرم هم که مثل گذشته من بی حجاب بود، برای اینکه از قافله عقب نماند، پوشش اش را اصلاح کرد * جوانی که به سنت ها پشت کرده و محصول آموزه های غربی یهودی است!
بله. همینطور است. وقتی مثل آنها بوده باشم، شکستنم برایشان کاری نداشته است. اما از وقتی این حجاب [به روسری اش اشاره می کند] را برگزیده ام، من حضرت زینب (س) هستم و آنها مقابلم امتیازی ندارند.
علاوه بر مدارس، در دانشگاه های اردن هم می گفتند ایرانیان کافرند. بسیاری از مردم فلسطین، اردن و کشورهای اسلامی، ایران و اسلام را نمی شناسند.
* مشکل دقیقا همین جاست. با مردم این کشورها کاری ندارم اما حکام عربی، مسئله فلسطین را نه یک مبحث اسلامی که یک مبحث قومی و نژادی می بینند. به خاطر همین هم تا هم اکنون نتوانسته اند هیچ کاری برای آزادی فلسطین کنند. چون با پیشنهاد پول و قدرت یهودی ها وسوسه می شوند و فلسطین را فراموش می کنند. اگر کسی باشد که قدس را آزاد می کند، ایرانیان و ملت های عرب هستند نه حکام این کشورها!
بله. آنها مثل یزید هستند؛ مثل دیگر خلفای جبار تاریخ. آنها پادشاه و ملوک هایی هستند که نمونه هایشان را در تاریخ دیده ایم. من بعد از زندان با امام موسی کاظم (ع) هم آشنا شدم و دیدم این شخصیت بزرگ در زندان هارون الرشید چه ظلم ها که ندیده است! اطلاعات من بسیار کم بود. پس از اینکه از زندان آزاد شدم، به واسطه شنیدن اسم حضرت زینب (س)، آغاز به خواندن کردم و سراغ کتاب ها رفتم. این طور بود که با امام حسین (ع) آشنا شدم؛ همینطور امام حسن (ع) که شخصیت بسیار بزرگی است و دستاوردهای زیادی برای اسلام داشته است. سیدنا علی (ع) امیرالمومنین هم که جای خود دارد ولی غریب است و شناخته نمی گردد.
مهم ترین موضوعی که اینروزها به آن فکر می کنم و بیشترین تاثیر را روی روح و روانم من دارد، وضعیت زنان اسیر و دوستانی است که آنها را در زندان های اسرائیل جا گذاشته ام. آنها می گفتند امید داریم مجاهدین از گردان های عزالدین قسام تا دیگر گروههای مقاومت ما را آزاد کنند البته وقتی هنوز به زندان نیافتاده بودم، به قول جوانان امروزی فَنِ (هوادار) سیدحسن نصرالله بودم و مثل جوانان لبنانی از او خوشم می آمد. چون شخصیت دوست داشتنی و مبارزی دارد. اما بهرحال من آن زمان یک مبارز نبودم.
* اما الان…؟
حتماً یک مبارز هستم. همین حجابی که روی سر من می بینید، اسلحه من است. من از درون جنگجو هستم؛ مثل بسیاری از مردم فلسطین. من در مدرسه حسین بن علی (ع) درس خوانده ام و به این نتایج رسیده ام.
* یکی از خدمات امام خمینی به جهان اسلام این بود که مسئله فلسطین را از آن حالت قومی و نژادی عرب خارج کرد. تا قبل از آن که امام، جمعه آخر ماه رمضان را روز قدس اعلام نماید، حکام عرب هم در بازی نژادی صهیونیست ها افتاده و در زمین آنها بازی می کردند.
بله. درست می گوئید.
* اما امام گفت فلسطین پاره تن اسلام است و مسلمانان را برای آزادی قدس بسیج کرد.
نکته مهم این جاست که پس از آشنایی با حضرت زینب (س) و بزرگان دین، با شخصیت مهم دیگری آشنا شدم؛ آیت الله سید علی خامنه ای. همیشه می دیدم سیدحسن نصرالله، در رابطه با این شخصیت، با حس و حال عجیبی صحبت می کند. بنابراین علاقه مند شدم در رابطه با او مطالعه کنم. یکی از کتاب هایی که از ایشان خواندم، تفسیر سوره ممتحنه بود. مطالب این کتاب در رابطه با تأسیس حکومت اسلامی هستند. این گونه بود که با نظرات ایشان آشنا شدم.
چیزی که در رابطه با سیدحسن نصرالله و آیت الله خامنه ای برای من جالب است، اینست که با مردم مسلمان مهربان اند ولی با صهیونیست ها با جدیت و قاطعیت روبرو می شوند.
* «اشداء علی الکفار! رحماء بینهم!»
دقیقاً! پس از آیت الله خامنه ای هم با حاج قاسم سلیمانی آشنا شدم. می دانید! او برای ما یک قهرمان است. نمی دانید چه قدر برای ما و دیگر مبارزان عزیز است!
* خانم لبدی، در انتها گفتگو در رابطه با طوفان الاقصی و این روزهایی هم که در آنها هستیم، صحبت نماییم.
مهم ترین موضوعی که اینروزها به آن فکر می کنم و بیشترین تاثیر را روی روح و روانم من دارد، وضعیت زنان اسیر و دوستانی است که آنها را در زندان های اسرائیل جا گذاشته ام. آنها می گفتند امید داریم مجاهدین از گردان های عزالدین قسام تا دیگر گروههای مقاومت ما را آزاد کنند. وقتی در زندان بودیم، با زنان دیگر این صحنه را تخیل می کردیم که درهای زندان باز می شود و مجاهدان ما را آزاد می کنند. فکر می کنم محقق شدن این آرزو خیلی نزدیک است.

1402/07/30
13:39:00
5.0 / 5
262
تگهای خبر: انتشار , اهدا , تصویر , خدمات
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۸ بعلاوه ۱
کادو

كادو دونی

فروش انواع کادو

kadodooni.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كادو دونی محفوظ است