نگاهی به آخرین روزهای رضاشاه، ۱

چرچیل: می توانیم بر قانون خودمان پا بگذاریم

چرچیل: می توانیم بر قانون خودمان پا بگذاریم به گزارش کادو دونی، چرچیل در رابطه با اشغال ایران اظهار داشت: بعنوان وکیل جامعه ملل و آرمانهایش وارد عمل شده ایم و حق داریم و موظف هستیم پاره ای از همان قوانینی را که قصد اعاده و تثبیتشان را داریم زیر پا بگذاریم.



خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: ریچارد آنتونی استیوارت نویسنده انگلیسی کتابی به نام «طلوع در آبادان؛ حمله انگلیس و شوروی به ایران ۱۹۴۱» دارد که چندسال پیش با ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات و عنوان «در واپسین روزهای رضاشاه؛ تهاجم روس و انگلیس به ایران در شهریور ۱۳۲۰» منتشر گردید. این کتاب سال ها بعد با چاپی جدید آذرماه ۱۴۰۱ توسط نشر نو به بازار نشر ارائه شد.
نویسنده کتاب پیش رو در انتها و جمع بندی آن می گوید در اینکه انگلستان و شوروی با حمله بدون اطلاع قبلی به خاک ایران تجاوز کردند، حرفی نیست. و اینکه کنترل ایران در راه آهن و منابع نفت حیاتی اش برای تعقیب و نتیجه جنگ جهانی دوم لازم نبود هم جای بحث ندارد. ازاین رو مسئله حمله متفقین به ایران بیشتر پیرامون وسیله است تا هدف. استیوارت در این کتاب نگاه بی طرف و عادلانه ای دارد و یک غربی پرمدعا نیست که از بالا به پایین نگاه کند و ایران را حیاط خلوت غربی ها ببیند. او بعنوان مثال، در صفحه ۲۲۴ سه بار از لفظ «تجاور به ایران» و در صفحه ۱۹۵ هم از عبارت «مدافعان ایرانی» بهره برده است. البته نوع روایت نویسنده در کل کتاب است که ما را به این نتیجه می رساند و در رابطه با استفاده از الفاظ یاد شده، باید نظر مترجمان اثر را هم جویا شویم.
به هرحال ریچارد آنتونی استیورات در کتاب «در واپسین روزهای رضاشاه» می گوید ایران ۳ ماه قبل از مشهورترین شکست آمریکا، «پرل هاربرِ» خویش را تجربه نمود. او به انقلاب اسلامی ایران هم اشاراتی دارد و از محمدرضا پهلوی با عنوان «شاه منفور» ایران یاد کرده است.
در اینکه انگلستان و شوروی با حمله بدون اطلاع قبلی به خاک ایران تجاوز کردند، حرفی نیست. و اینکه کنترل ایران در راه آهن و منابع نفت حیاتی اش برای تعقیب و نتیجه جنگ جهانی دوم لازم نبود هم جای بحث ندارد. ازاین رو مسئله حمله متفقین به ایران بیشتر پیرامون وسیله است تا هدف یکی از شخصیت های منفی کتاب پیش رو و البته تاریخ معاصر ایران، فرانکلین دی روزولت رئیس جمهور آمریکا در سالهای ابتدایی جنگ جهانی دوم است. مؤلف «در واپسین روزهای رضاشاه» می گوید روزولت می توانست با توسل به اقتدار اخلاقی و قدرت اقتصادی آمریکا، مانع تجاوز متفقین به ایران شود. اما در عوض تشکیلات حکومتش، حالت انفعالی گرفت و آن قدر درخواست های کمک ایران را بی جواب گذاشت تا کار از کار گذشت. روزولت حتی به صورت محرمانه بر طرح اشغال ایران صحه گذاشت. البته بعداً به صورت علنی منکر آگاه بودن از قصد و نیت دولت بریتانیا شد.
در سلسله مطالبی که بعد از این در چارچوب یک پرونده کوچک منتشر می نماییم، کتاب «در واپسین روزهای رضاشاه» را به صورت تحلیلی نقد و بررسی می نماییم.
* اگر ایران اشغال نمی شد؟
ریچارد آنتونی استیورات در کتابش یک فرضیه را در رابطه با پایان جنگ جهانی دوم در صورت عدم اشغال ایران مطرح می کند؛ اینکه اگر انگلستان و شوروی، ایران را اشغال نمی کردند «احتمالا آلمان بر نیروی تضعیف شده سرخ فایق می آمد، میدان های حیاتی نفت خلیج فارس را در دست می گرفت، موقعیت بریتانیا را در شمال آفریقا در خطر می افکند و در هندوستان با نیروهای ژاپنی ارتباط حاصل می کرد. به عبارت دیگر نتایج این تحولات برای متفقین فاجعه بار می بود.» (صفحه ۴)
نقل قول یک جمله از وینستون چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان هم در کتاب پیش رو، بی لطف نبوده که مبین سیاست های یک بام و دوهوای دنیای غرب در رویارویی با کشورهایی چون ایران بوده و هست. چرچیل در رابطه با اشغال ایران چنین اظهار داشت: «به عنوان وکیل جامعه ملل و آرمان هایش وارد عمل شده ایم و حق داریم و در واقع موظف هستیم برای محدود زمانی، پاره ای از همان قوانینی را که قصد اعاده و تثبیت شان را داریم، زیر پا بگذاریم.»
* قزاق ها از کجا آمدند؟
یکی از امتیازات کتاب «در واپسین روزهای رضاشاه» اینست که پیشینه ها را توضیح داده و تشریح می کند. یکی از این پیشینه ها در ارتباط با چگونگی به وجودآمدن نیروهای قزاق در ایران است. این مورد چندصفحه از کتاب را به صورت مشروح به خود مختص کرده است. اما خلاصه داستان و جان کلام ماجرای مذکور از این مقرر است که سال ۱۸۷۸ ناصرالدین شاه در پترزبورگ با الکساندر دوم تزار روسیه دیدار نمود و تحت تاثیر لشکر گارد قزاق او قرار گرفت. تزار هم پذیرفت برای شاه ایران نیروی مشابهی تشکیل دهد. بدین سان در سال ۱۸۸۵ بریگاد (تیپ) قزاق ایران، تحت سرپرستی افسران روسی در تهران تشکیل و تبدیل به منظم ترین واحد نظامی ایران شد. افسران روسی این واحد نظامی، در توسعه نفوذ روس ها در امور ایران مؤثر بودند.

* رضاخان از کجا پیدا شد؟
سال ۱۹۰۷ دولت های روسیه و انگلیس در سن پتزربورگ قراردادی امضا کردند که برپایه آن، ایران به دو منطقه نفوذ روس و انگلیس تقسیم می شد. هنگامی که جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ آغاز شد، نیروهای روس و انگلیس ایران را اشغال کردند. همان گونه که می دانیم حاصل جنگ روسیه و عثمانی، قحطی و مرگ هزاران ایرانی بود. به دنبال انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، نیروهای تزاری مستقر در ایران مضمحل شدند. بدین سان انگیسی ها خویش را بر ایران مسلط دیدند. هنگامی که قوای بلشویک در تعقیب بازمانده نیروهای ارتش سفید روسیه در ۱۹۲۰ سواحل گیلان را اشغال کردند، دولت وقت ایران با حمایت انگلیس، واحدهای قزاق را برای اخراج بلشویک ها به گیلان اعزام کرد. اما بلشویک ها و متحدان محلی شان نیروی اعزامی مرکز را در هم شکستند. ایرانیان هم که احساس کردند به آنها خیانت شده، افسران روسی قزاقخانه را اخراج کردند. از این جا بود که رضاخان در تاریخ پیدا شد.
پس از اخراج افسران روسی قزاقخانه، فرماندهی قزاق های ایرانی به یک سرتیپ ناسیونالیست و جاه طلب به نام رضاخان تفویض شد. رضاخان به قول ریچارد آنتونی استیورات، از آموزش چشم گیر و سواد درستی برخوردار نبود و همراه با بعضی از روشنفکران ناراضی ایران بخصوص سید ضیاالدین طباطبایی که روزنامه نگار مشهوری بود، طرح یک کودتا را ریخت. او روز ۲۱ فوریه ۱۹۲۱ (۳ اسفند ۱۲۹۹) نیروهایش را به تهران آورد و دولت وقت را سرنگون کرد. به این ترتیب، نخست وزیری به سیدضیا و وزارت جنگ به رضاخان رسید و قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس بی اثر اعلام گردید.
رضاخان به قول ریچارد آنتونی استیورات، از آموزش چشم گیر و سواد درستی برخوردار نبود و همراه با بعضی از روشنفکران ناراضی ایران بخصوص سید ضیاالدین طباطبایی که روزنامه نگار مشهوری بود، طرح یک کودتا را ریخت. او روز ۲۱ فوریه ۱۹۲۱ (۳ اسفند ۱۲۹۹) نیروهایش را به تهران آورد و دولت وقت را سرنگون کرد رضاخان بعد از اعلام کَاَن لم یکن اعلام کردن قرارداد ۱۹۱۹، معاهده ای را هم با دولت شوروی منعقد کرد. سپس نیروهای انگلیس و شوروی خاک ایران را ترک کردند و رضاخان را برای تحکیم مبانی اقتدارش به حال خود گذاشتند. او هم در ۲۵ آوریل ۱۹۲۶ (۴ اردیبهشت ۱۳۰۵) خویش را شاه ایران خواند و خاندان سلطنتی جدیدی به نام «پهلوی» تأسیس کرد. نویسنده کتاب «در واپسین روزهای رضاشاه» می گوید رضاخان می خواست نوسازی و ایرانی را صنعتی کند. او قدرت مطلق را به دست گرفت و رقیبان و مدعیان را سرکوب کرد.
* رو کردن رضاخان به آمریکا و رویگردانی اش
دولت ایران در سالهای نخست دهه ۱۹۲۰ گروهی از مستشاران مالی آمریکایی را به ایران دعوت کرد تا از وابستگی اقتصادی به شوروی و انگلستان کاسته شود. مأموریت مستشاران آمریکایی، در ارتباط با گردآوری مالیات ها، افزایش عوائد دولت، تأسیس یک بانک ملی و جلب علایق ایالات متحد در بهره برداری از ذخایر نفتی ایران بود. برخی از مهندسان آمریکایی هم جهت بررسی طرح راه اندازی راه آهن سراسری کشور استخدام شدند. بعلاوه گروه دیگری از آمریکایی ها برای نظارت بر راه اندازی و مرمت بزرگراه های کشور، راهنمایی در زمینه فعالیتهای کشاورزی و مشاوره در صنایع فرشبافی و جهانگردی دعوت شدند.
طولی نکشید که نظر مساعد رضاخان از آمریکایی ها برگشت. تلاشهای اصلاح گرایانه مستشاران هم برای خاتمه دادن به فساد مالی حاکم بر ارتش ایران، با مخالفت و تقابل او روبرو شد که شخصاً در عوائد و مداخل امرای لشکر سهیم بود. مخالفت ها و دسیسه های روس و انگلیس هم باعث شد مستشاران آمریکایی ایران را ترک کنند.
تا سرآغاز جنگ جهانی دوم روابط ایران و آمریکا توسعه قابل توجهی پیدا نکرد و حتی به دنبال بازداشت وزیرمختار ایران در آمریکا به دلیل تخلف رانندگی در واشنگتن، روابط دو کشور برای ۱۰ سال قطع شد.
* رو کردن رضاخان به آلمان
پس از آمریکا، رضاخان به آلمان رو آورد و مستشاران مالی این کشور را وارد ایران کرد. بدین سان بود که سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) کورت لیندنبلات از اتباع آلمان به مدیریت بانک ملی ایران انتخاب شد. به دنبال به قدرت رسید هیتلر در آلمان، روابط تجاری ایران با این کشور رشد قابل ملاحظه ای پیدا کردو راه اندازی خط آهن سراسری ایران که با ۲۱۰۰ پل و ۲۲۴ تونل و در مسافتی بالغ بر ۱۲۰۰ کیلومتر بندر شاهپور را در خلیج فارس به بندر شاه در حوالی مرز ایران و شوروی متصل می ساخت، تحت نظارت مهندسین آلمانی قرار گرفت. توضیح آن که، راه اندازی این خط آهن در توسعه دادوستد ایران و آلمان مؤثر بود.
ریچارد آنتونی استیورات در رابطه با آن دوره می گوید با وجود دستاوردهای مستشاران خارجی و ساخت وساز در ایران، ایرانی ها از فساد و سخت گیری حاکم به تنگ آمده بودند. پلیس تامینات رضاشاه همه را مرعوب کرده و خود رضاخان هم به نحو فزاینده ای از مردم فاصله گرفته بود. او تسلیحات جدید و تانک های ارتش را از شرکت اشکودا در چکسلواکی خرید. یک نیروی هوایی و نیروی دریایی کوچکی را هم با استفاده از هواپیماهای انگلیسی و چند ناو و ناوچه ایتالیایی تشکیل داد. نویسنده کتاب «در واپسین روزهای رضاشاه» می گوید رضاخان در آن روزها به رغم تجارب و پیشینه نظامی اش، از جنگ های مدرن اطلاع چندانی نداشت. بنابراین ارتش او برای اجرای عملیات مستمر فاقد آموزش و لجستیک و ادوات حمل و نقل ضروری بود.
رضاخان برای تأمین خیلی از تسلیحات و مهمات مورد احتیاج ارتش اش، به آلمان نازی متکی بود. برای تأسیس و گسترش نیروی دریایی و هوایی هم به مساعدت ایتالیا و انگلیس نیاز داشت. اکتبر ۱۹۳۸ (مهر ۱۳۱۷) وقتی فرانکلین روزولت رئیس جمهور آمریکا امکان برقراری مجدد روابط ایران و آمریکا را مطرح نمود، رضاخان با کمال اشتیاق استقبال کرد.
۲۳ اوت ۱۹۳۹ (اول شهریور ۱۳۱۸) شوروی و آلمان، یک پیمان عدم تجاوز ده ساله منعقد نمودند و پای ایران خواه ناخواه به میدان رقابت این دو کشیده شد.
ادامه دارد...


منبع:

1402/01/28
12:07:54
5.0 / 5
387
تگهای خبر: آموزش , خرید , رمان , شركت
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۲
کادو

كادو دونی

فروش انواع کادو

kadodooni.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كادو دونی محفوظ است